English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
telescopic chimney دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
Other Matches
line engraving گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
the lobes of the liver لخته ها یاگوشه ها یا تیکههای جگر
hummocky پست وبلند
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
d. of death تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد
persiennes یکجور پشت پنجرهای که تیکههای چوب یا اهن نازک راترک ترک ... کار گذاشته اند
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
him who انرا که
i saw it انرا دیدم
neither i or he sees it نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
had searched انرا می یافتید
give it a shake انرا تکان دهید
i can make nothing of it هیچ انرا نمیفهم
i am out of p with it دیگرحوصله انرا ندارم
we must winnow away the refuse اشغال انرا باید
give it a rinse انرا بشویید یا اب بکشید
give it a twist انرا پیچ بدهید
he sold the good ones خوبهای انرا فروخت
imyself saw it من خودم انرا دیدم
i do not have the courage جرات انرا ندارم
send it by post با پست انرا بفرستید
i saw it my self من خودم انرا دیدم
i had it signed انرا به امضاء رساندم
lowlander اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
they give it a good scrub خوب انرا مالش میدهند
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
who will pay for it کی هزینه انرا خواهد پرداخت
you have perhaps seen it شاید انرا دیده باشید
i gave it a slight press انرا کمی فشار دادم
it mokes it yet easier انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
sculpsit انرا تراشیده یاحجاری کرد
i kind of liked it من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i cannot a to buy that استطاعت خرید انرا ندارم
who will pay for it کی پول انرا خواهد داد
i am out of p with it دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
shearling گوسفندی که یک بار پشم انرا
irrecocilably چنانکه نتوان انرا وفق داد
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
ormer یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
wrapt برده
slaved برده
slave برده
bondman برده
villain برده
villains برده
male salve برده
serf برده
serfs برده
slaving برده
bondsman برده
bondservant برده
slaves برده
loaded dice طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
whitleather پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
enslaving برده کردن
allottee سهم برده
mameluke برده بنده
enslaved برده کردن
enslaves برده کردن
slave computer کامپیوتر برده
slave merchant برده فروش
manumission ازادی برده
named نام برده
enslave برده کردن
slaveholding برده داری
slaveholder برده دار
slaveholder صاحب برده
slaveholding مالکیت برده
slavery برده داری
abrogates از میان برده
abrogate از میان برده
overwrought کار برده
slave trade برده فروشی
above نام برده
master slave ارباب و برده
conspicuious consumption بکار برده شد
dealing in slaves برده فروشی
slaver تاجر برده
escaped slave برده فراری
slaver برده فروش
betting shop جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter با ان چراغ را روشن میکنند
reversible propeller ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
To emancipate a slave. برده ای را آزاد کردن
setting free ازاد کردن برده
emancipation ازاد کردن برده
named here under نام برده درزیر
manumission ازاد کردن برده
master slave system سیستم ارباب و برده
above named نام برده شده
slave mode حالت پیرو یا برده
rapt برده شده مجذوب
echeloned displacement تغییرموضع رده برده
bond servant برده بدون مزدواجرت
proslavery طرفداری از برده فروشی
drainpipes لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipe لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
Havana سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
bisk ماهی وغیره درست میکنند
airbed تشکی که آنرا با باد پر میکنند
aeroscope اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
trampolines توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
barbette سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
cheque to a person's order چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
lastmentioned اخر از همه نام برده
echeloned displacement تغییر مکان رده برده
prize poem شعری که جایزه برده است
they overtax our strength بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
gilded youth جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
Plants store up the sun's energy. گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
skipjack بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
endoparasite انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
collarette یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
moulding board تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
kumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
they are under serveillance انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
bedbugs ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bedbug ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
kick about فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
needleful نخی که یکبار درته سوزن میکنند
frumenty گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
vanishing cream کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
retro rocket موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
pope's eye غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
leadsman کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
holandric منحصرا از طرف پدر ارث برده
This letter has been tampered with . در این نامه دست برده شده
money spinner کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
gabionade خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
promenade concert مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
gridiron اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
bacillus باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
Bantu عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
hasty pudding خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
halophile موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
wimble هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
racket ball گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
rolling نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
library paste نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
reference librery کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
love set بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
he took her in to dinner انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
His name is never mentioned anywhere . اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
My legs fell asleep [are numb] . ساق پاهایم خوابشان برده [سر شده اند] .
controllable twist تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
durometer اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
camp followers اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
fog curing room اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
gingall یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
G-string پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
kermis جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
brainstorming گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
camp follower اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bloody mary مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
G-strings پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
crazing mill اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
embrasures مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
american plan مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
bloody marys مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
litter محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
embrasure مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com