Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
approach
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approached
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approaches
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
Other Matches
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
bump start
اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
pre game drills
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
barriers
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
starting post
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
checkpoint
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
wrestling match
مسابقه کشتی
wresthing match
مسابقه کشتی
retires
کناررفتن از دور مسابقه کشتی
pancratium
مسابقه کشتی و مشت زنی
discounting match
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
retire
کناررفتن از دور مسابقه کشتی
freestyle
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
declares
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declare
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawning
اغاز اغاز شدن
dawned
اغاز اغاز شدن
dawns
اغاز اغاز شدن
dawn
اغاز اغاز شدن
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
abinitio
از اغاز
inchoation
اغاز
initio
در اغاز
initation
اغاز
kick off
اغاز
incipience or ency
اغاز
scratch line
خط اغاز
jump off
اغاز
entrances
اغاز
venues
اغاز
getaway
اغاز
getaways
اغاز
primordium
اغاز
initiation
اغاز
authorship
اغاز
inception
اغاز
origins
اغاز
instep
اغاز
insteps
اغاز
kick-off
اغاز
kick-offs
اغاز
origin
اغاز
get away
اغاز
venue
اغاز
entrance
اغاز
exordium
اغاز
outset
اغاز
commencement
اغاز
originationu
اغاز
beginning
اغاز
onset
اغاز
terminus a que
اغاز
entrancing
اغاز
beginnings
اغاز
entranced
اغاز
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
births
اغاز زاد
from a to izzard
از اغاز تا انجام
initiate
اغاز کردن
births
اغاز کردن
initiating
اغاز کردن
alpha and omega
اغاز و فرجام
initiates
اغاز کردن
initiated
اغاز کردن
som
اغاز پیام
soft start
اغاز نرم
wire to wire
از اغاز تا فرجام
incept
اغاز کردن
thru
از اغاز تاانتها
inchoate
اغاز کردن
inaugurator
اغاز کننده
incipit
شروع و اغاز
start of taxt
اغاز متن
start of message
اغاز پیام
takeoffs
اغاز پرش
start of heading
اغاز سرفصل
to push off
اغاز کردن
initial
واقع در اغاز
initial point
نقطه اغاز
takeoff
اغاز پرش
introductive
اغاز کننده
jump off
اغاز حمله
start bit
بیت اغاز
to take to
اغاز نهادن
birth
اغاز کردن
revival
اغاز رونق
inaugurated
اغاز کردن
inaugurate
اغاز کردن
push off
اغاز کردن
primes
درجه یک اغاز
primed
درجه یک اغاز
prime
درجه یک اغاز
launching
اغاز کردن
initialed
واقع در اغاز
launches
اغاز کردن
initialing
واقع در اغاز
launched
اغاز کردن
initialled
واقع در اغاز
inaugurates
اغاز کردن
inaugurating
اغاز کردن
debut
اغاز کار
self initiated
خود اغاز
begin
اغاز کردن
begin
اغاز شدن
begins
اغاز کردن
revivals
اغاز رونق
commencing
اغاز کردن
commences
اغاز کردن
commenced
اغاز کردن
commence
اغاز کردن
at the start
در اغاز کار
debuts
اغاز کار
at first
در اغاز کار
launch
اغاز کردن
initialling
واقع در اغاز
alpha
اغاز شروع
leadoff
اغاز ضربت
lead off
اغاز کردن
nodal point
نقطه اغاز
birth
اغاز زاد
begins
اغاز شدن
uppermost
از اغاز از ابتدا
initials
واقع در اغاز
alphas
اغاز شروع
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
kick off
ضربه اغاز بازی
prefaces
اغاز پیش گفتار
to take arms
جنگ اغاز کردن
preface
اغاز پیش گفتار
decadence
فساد اغاز ویرانی
christmas tide
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
through
از اغاز تا انتها کاملا
stages
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
reoccupy
دوباره اغاز کردن
era
اغاز تاریخ عصر
eras
اغاز تاریخ عصر
upfield
نقطه اغاز بازی
exordial
مربوط به اغاز یا مقدمه
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
new departure
اغاز رویه تازه
prefaced
اغاز پیش گفتار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com