Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
double
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
Other Matches
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
repeating firearm
اسلحه خودکار
missiles
اسلحه پرتاب کردنی
missile
اسلحه پرتاب کردنی
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
inspection arms
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
bandit
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
second detector
دومین
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
second class
دومین درجه
second-best
دومین نفر
secondary treatment
تصفیه دومین
secondary treatment
پاکسازی دومین
secondary productivity
فراوردگی دومین
first intentions
دومین تصورات
second class
دومین مرتبه
second intentions
دومین تصورات
second best
دومین نفر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
thirties
دومین امتیاز گیم
secondary consumers
مصرف کنندگان دومین
Go to the second crossroad.
به دومین چهارراه بروید.
Go to the second crossroad.
به دومین تقاطع بروید.
second
دومین بار ثانوی
seconded
دومین بار ثانوی
seconding
دومین بار ثانوی
seconds
دومین بار ثانوی
thirty
دومین امتیاز گیم
bezantler
دومین بچه شاخ
the second man to come
دومین کسی که امد
only at the second go
تازه در دومین تقلا
topmast
دومین دکل کشتی از عرشه
beta
دومین حرف الفبای یونانی
thirds
آنچه بعد از دومین می آید
third
آنچه بعد از دومین می آید
countermining distance
فاصله مجاز بین دومین
betas
دومین حرف الفبای یونانی
runner-up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
i was the second to speak
دومین کسی که سخن گفت من بودم
supertonic
نت بعد از کلید نت دومین اهنگ میزان
runner up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
b
دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
reconvert
برای دومین بار بدین یا ایینی گرویدن
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
unarmed
بی اسلحه
armless
بی اسلحه
weapon
اسلحه
bare handed
بی اسلحه
weapons
اسلحه
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
holster
جلد اسلحه
stoppages
گیر در اسلحه
stoppage
گیر در اسلحه
thumbs
شستی اسلحه
misfired
گیرکردن اسلحه
triggered
ماشه اسلحه
armoury
اسلحه قوزخانه
thumbing
شستی اسلحه
misfire
گیرکردن اسلحه
weapons
اسلحه حربه
safety lock
ضامن اسلحه
armouries
اسلحه خانه
maximum range
بردنهایی اسلحه
firearm
اسلحه گرم
armouries
اسلحه قوزخانه
misfires
گیرکردن اسلحه
piece
اسلحه گرم
light armed
سبک اسلحه
trigger
ماشه اسلحه
pieces
اسلحه گرم
armoury
اسلحه خانه
thumbed
شستی اسلحه
thumb
شستی اسلحه
weapon
اسلحه حربه
weaponry
اسلحه سازی
armorer
اسلحه ساز
arm of precision
اسلحه دقیق
antiaircraft
اسلحه ضد هوایی
triggers
ماشه اسلحه
Ten firearms .
ده قبضه اسلحه
ordnance
اسلحه ومهمات
arm
اسلحه گرم
fire arms
اسلحه ی گرم
heavy armed
سنگین اسلحه
firearms
اسلحه گرم
armory
اسلحه خانه
weaponary
مربوط به اسلحه
d. armour
اسلحه دفاع
holsters
جلد اسلحه
single shot
اسلحه تک تیر
side arms
اسلحه کمری
side arm
اسلحه کمری
shooting iron
اسلحه گرم
cold steel
اسلحه سرد
armourer
اسلحه ساز
Elaborate
اسلحه بزرگ
deuteronomic
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
gunrunner
قاچاقچی اسلحه و مهمات
hold-ups
با اسلحه سرقت کردن
ordnance
مربوط به اسلحه و مهمات
to decommission weapons
اسلحه ها را غیردایر کردن
light infantry
پیاده سبک اسلحه
hold-up
با اسلحه سرقت کردن
hold up
با اسلحه سرقت کردن
lift fire
زیادکردن برد اسلحه
cleaning rod
سمبه نظافت اسلحه
disassemble
بازکردن اسلحه یا موتور
biathlon
اسکی صحرانوردی با اسلحه
to decommission weapons
اسلحه ها را از کار انداختن
ranging
تنظیم کردن اسلحه
To lay down ones arms .
اسلحه رابزمین گذاشتن
muzzled
دهانه لوله اسلحه
chamber
خزانه فشنگ در اسلحه
poppers
اسلحه صدا دار
popper
اسلحه صدا دار
magazine
مخزن خشاب اسلحه
magazines
مخزن خشاب اسلحه
to sight gun
نشان کردن اسلحه
muzzles
دهانه لوله اسلحه
muzzle
دهانه لوله اسلحه
stock
دسته ابزار و اسلحه
chambers
خزانه فشنگ در اسلحه
armorer
نگهبان اسلحه زراد
armory
کارخانهء اسلحه سازی
velite
سرباز سبک اسلحه
armor bearer
حامل اسلحه زرهدار
muzzling
دهانه لوله اسلحه
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
bore
قطر داخلی لوله اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one .
بروی کسی اسلحه کشیدن
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
arm
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
firing pin
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
gun running
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun-running
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
clang
صدای بهم خوردن اسلحه
to carry a weapon
اسلحه ای با خود حمل کردن
clangs
صدای بهم خوردن اسلحه
clanging
صدای بهم خوردن اسلحه
clanged
صدای بهم خوردن اسلحه
to call to arms
اعلام دست به اسلحه کردن
cant
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
freed
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing
کمی محدودیت نوع اسلحه
light horse
سوار نظام سبک اسلحه
frees
کمی محدودیت نوع اسلحه
bores
قطر داخلی لوله اسلحه
caliber
قطر داخلی لوله اسلحه
to pack a weapon
[colloquial]
اسلحه ای با خود حمل کردن
to be packing
[heat]
[colloquial]
اسلحه ای با خود حمل کردن
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
hussar
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
brigands
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
judo
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
brigand
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
tacit
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
flatling
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatlings
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
boresight
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
big bore
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
barrel
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
phalanx
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com