Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
Other Matches
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
batardeau
[دیوار عمود بر روی گودال یا چاله]
cost plus contracts
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
Hard architecture
[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
it is made
ساخته میشود
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
heparin
که در کبد ساخته میشود
assaults
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assault
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaulted
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
gyle
مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
productive
مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
cordon bleu
گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود
viaducts
پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
prototypes
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
viaduct
پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
hydro
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
absorptive terrace
این تراس معمولا به منظورنگهداری و پخش اب دربیشترین سطح ممکن طرح وساخته میشود
low supercharger gear
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
guard rail
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
bulk head
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
wall mounting cabinet
قفسهای که روی دیوار نصب میشود
wall mounted switch
کلیدی که روی دیوار نصب میشود
billycock
نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
meerschaum
هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
cruelty
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
spin wall
دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
india paper
کاغذ مرکب خشک کن نرم وکرم رنگی که در چین ساخته میشود
check
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
microprocessor
UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessors
UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
trends
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
apron
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
aprons
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
torpex
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
palnut
مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
flying shore
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
languages
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
bed drop or bod fall
اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
PPP
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
cleanest
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleans
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
filigree
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
offensive weapon
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
fives
هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
notice board
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
countering
درجهت مخالف
In the opposite direction .
درجهت مخالف
on the bow
درجهت سینه
countered
درجهت مخالف
clockwise
درجهت ساعت
with
بطرف درجهت
counter
درجهت مخالف
downwind
درجهت باد
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
downstroke
ضربه درجهت پایین
southwestward
درجهت جنوب باختری
southwestwards
درجهت جنوب باختری
lie to
درجهت باد توقف کردن
luff
حرکت کشتی درجهت باد
clockwise
درجهت گردش عقربههای ساعت
slash pocket
جیب عمودی درجهت درزلباس
localtalk
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
kestrels
چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
kestrel
چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
subcontrary
مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
counterclockwise
درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
sympodium
منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
clypeate
سپری
normal
عمود
perpendicular
عمود
tate
عمود
perpendecular
عمود
perpendicular
[to]
<adj.>
عمود
[بر]
surviving
سپری کردن
survived
سپری کردن
elapse
سپری شدن
t beam
تیر سپری
elapses
سپری شدن
survives
سپری کردن
elapsing
سپری شدن
passage
سپری شدن
passages
سپری شدن
expirations
سپری شدن
expiration
سپری شدن
cesser
سپری شدن
to run on
سپری شدن
survive
سپری کردن
expired
سپری شده
barbacan
دو برج عمود
vertically
بطور عمود
barbican
دو برج عمود
normal vector
بردار عمود
linebreeding
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
lapsing
زوال سپری شدن
lapses
زوال سپری شدن
lapse
زوال سپری شدن
up
سپری شده سربالایی
upped
سپری شده سربالایی
upping
سپری شده سربالایی
while
سپری کردن گذراندن
elapsed time
مدت سپری شده
athwart
عمود به خط میتنی قایق
tate zuki
ضربه عمود مشت
cross-banded
[روکشی با تارهای عمود]
staple
عمود چهارپایه تخت
normal shock wave
موج ضربهای عمود
stapling
عمود چهارپایه تخت
stapled
عمود چهارپایه تخت
wing heavy
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
expires
سپری شدن بپایان رسیدن
expire
سپری شدن بپایان رسیدن
expiring
سپری شدن بپایان رسیدن
nadir
پای عمود نافر خط ندیر
orthogonal mesh reinforcement
شبکه ارماتور عمود برهم
abeam
امتداد عمود برمحور طولی
adjacent
نزدیک دیوار به دیوار
neotral position
وضع بدن عمود بر سطح مسیر
t position
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
angle of incidence
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
hold
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
holds
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
block time
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
murals
دیواری
mural
دیواری
parietal
دیواری
wall
دیواری
walls
دیواری
x cut crystal
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
electrical outlet
پریز دیواری
grate
بخاری تو دیواری
grated
بخاری تو دیواری
murals
نقاشی دیواری
intermural
میان دیواری
murals
نقش دیواری
covered forge
کوره دیواری
rung
پله ی دیواری
side board
میز پا دیواری
sconce mirror
ایینه دیواری
point
[wall socket]
[British]
پریز دیواری
fire grate
اجاق دیواری
fire place
بخاری دیواری
power outlet
پریز دیواری
mural
نقاشی دیواری
socket
[wall socket]
پریز دیواری
fire side
بخاری دیواری
grates
بخاری تو دیواری
fresco
نقاشی دیواری
frescoes
نقاشی دیواری
wall hanging
تزئینات دیواری
affiche
اعلان دیواری
outlet box
جعبه دیواری
transparency
اسلاید دیواری
wallpapers
کاغذ دیواری
transparencies
اسلاید دیواری
wallpaper
کاغذ دیواری
wall tie
بست دیواری
hangings
کاغذ دیواری
wall paper
کاغذ دیواری
wall painting
نقاشی دیواری
wall mounting cabinet
قفسه دیواری
wall mounted switch
کلید دیواری
paper hangings
کاغذ دیواری
extra-mural
فرا دیواری
chimneys
بخاری دیواری
chimney
بخاری دیواری
mural
نقش دیواری
wall clock
ساعت دیواری
wall socket
پریز دیواری
banks
کرانه دیواری
bank
کرانه دیواری
deflection of vertical
اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
cam ground piston
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
interval timer
شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
inclosure
چهار دیواری حصار
tablature
نقاشی دیواری یا سقفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com