Dictiornary-Farsi | ذرت بودادنی فرف ویژه بو دادن ذرت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (22 milliseconds)

English	Persian
popper	ذرت بودادنی فرف ویژه بو دادن ذرت
poppers	ذرت بودادنی فرف ویژه بو دادن ذرت


Other Matches

idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
individualizing	حالت ویژه دادن
individualizes	حالت ویژه دادن
individualized	حالت ویژه دادن
individualize	حالت ویژه دادن
individualising	حالت ویژه دادن
individualises	حالت ویژه دادن
individualised	حالت ویژه دادن
consecrate	ویژه کردن تخصیص دادن
consecrates	ویژه کردن تخصیص دادن
consecrating	ویژه کردن تخصیص دادن
applied	هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
reduce	تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing	تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces	تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
special character	ویژه
special <adj.>	ویژه
privilege	حق ویژه
net	ویژه
nets	ویژه
peculiar	ویژه
nett	ویژه
idiocrasy	ویژه
extra <adj.>	ویژه
special	ویژه
extra special	ویژه
priviege	حق ویژه
expressing	ویژه
expresses	ویژه
expressed	ویژه
express	ویژه
paticular	ویژه
specially	ویژه
adhoc	ویژه
expert	ویژه گر
experts	ویژه گر
specific	ویژه
specific humidity	نم ویژه
specialist	ویژه گر
specialists	ویژه گر
prerogative	حق ویژه
specifics	ویژه
particular	ویژه
prerogatives	حق ویژه
particulars	ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
quantum state	ویژه حالت
proper volume	ویژه حجم
capital	ارزش ویژه
regiospecific	جهت ویژه
relative density	گرانی ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
proper function	ویژه تابع
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
lacrimal	ویژه اشک
specialization	ویژه کاری
lachrymal	ویژه اشک
specialization	ویژه گری
labeled cargo	کالای ویژه
kink	ویژه گی فرریز
indicium	نشانه ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
life guard	هنگ ویژه
monkish	ویژه راهبان
prerogatived	دارای حق ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
praetorian guard	گارد ویژه
special party	گروه ویژه
special session	نشست ویژه
particular lien	حق حبس ویژه
net profit	سود ویژه
monocular	ویژه یک چشم
special symbol	نماد ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
specific heat	گرمای ویژه
specific drawdown	افت ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific cost	هزینه ویژه
species specific	نوع- ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific volume	حجم ویژه
specific weight	وزن ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
traits	نشان ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
singular matrix	ماتریش ویژه
trait	نشان ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
special effects	جلوههای ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
special case	مورد ویژه
speleologist	ویژه گر غارشناسی
specific yield	ابدهی ویژه
special duty	کار ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
special character	دخشه ویژه
self weight	ویژه وزن
habiliments	جامه ویژه
versions	شرح ویژه
stall	لژ جایگاه ویژه
lineaments	نشان ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
prerogatives	دارای حق ویژه
lineament	نشان ویژه
idioms	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
experts	ویژه کار
expert	ویژه کار
lingoes	زبان ویژه
cariologist	ویژه گر قلب
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
bylaw	قانون ویژه
byelaw	قانون ویژه
body guard	هنگ ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
lingo	زبان ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idiom	زبان ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
monograph	ویژه نگاشت
monographs	ویژه نگاشت
booths	جای ویژه
booth	جای ویژه
standing order	اوامر ویژه
standing orders	اوامر ویژه
specializes	ویژه گری
specialize	ویژه گری
specialising	ویژه گری
characteristics	نشان ویژه
dead weight	ویژه وزن
dead weights	ویژه وزن
garb	پوشاک ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
specialises	ویژه گری
specific gravities	گرانی ویژه
rarely	بااستادی ویژه
specializing	ویژه گری
specialities	ویژه گری
endemical	ویژه یک قوم
electrical resistivity	مقاومت ویژه
nutritionists	ویژه گر تغذیه
juvenile	ویژه نو جوانان
eigenvalue	ویژه مقدار
eigenfunction	ویژه تابع
juveniles	ویژه نو جوانان
nutritionist	ویژه گر تغذیه
equity capital	ارزش ویژه
neurologist	ویژه گر اعصاب
specialist	ویژه کار
gastronomist	ویژه گرخوراک
characteristic root	ویژه مقدار
favourite or vor	ویژه مخصوص
extra equipment	متعلقات ویژه
specialty	ویژه گری
characteristic	نشان ویژه
characteristically	نشان ویژه
proper value	ویژه مقدار
characteristic function	ویژه تابع
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
specialists	ویژه کار
characteristic number	ویژه مقدار
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
version	شرح ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
speciality	ویژه گری
prerogative	دارای حق ویژه
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
conizance	نشان ویژه
ecotype	بوم ویژه
characteristic of somebody	صفت ویژه کسی
specific ionization coefficient	ضریب ویژه یونش
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
political scientists	ویژه گر علوم سیاسی
specific inductivity capacity	فرفیت القایی ویژه
specific inductive capacity	فرفیت القایی ویژه
specialities	اختصاص کیفیت ویژه
specific heat capacity	فرفیت گرمایی ویژه
speciality	اختصاص کیفیت ویژه
idiosyncratic	وابسته به حالت ویژه
specific rate constant	ثابت ویژه سرعت
bested	دارای حالت ویژه
unit elongation	ازدیاد طول ویژه
specific rotatory power	توان چرخشی ویژه
stereopecific polymerization	بسپارش فضا ویژه