English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
carbon fixed ذغال ثابت
Other Matches
collieries تجارت ذغال ذغال فروشی
colliery تجارت ذغال ذغال فروشی
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
cokes ذغال کک
carbon brush ذغال
coke ذغال کک
carbon ذغال
peat ذغال کک
breeze پس مانده ذغال
breezes پس مانده ذغال
pit coal ذغال سنگ
carbon ذغال خالص
breezed پس مانده ذغال
coke breeze پس مانده ذغال کک
caking coal ذغال کوره
carboniferous ذغال خیز
collier ذغال گیری
collier ذغال سنگ
powdered coal خاک ذغال
collector brush ذغال کلکتور
dust coal خاک ذغال
coal ذغال سنگ
carbonize ذغال ساختن
cokes ذغال کک ساختن
scuttles سطل ذغال
scuttled سطل ذغال
scuttle سطل ذغال
breezing پس مانده ذغال
gas carbon ذغال قرع
charcoal ذغال چوب
lignite ذغال قهوهای
coke ذغال کک ساختن
coke per charge ذغال کک شارژ
animal black ذغال حیوانی
mineral coal ذغال معدنی
mine coal ذغال معدن
carboniferous ذغال دار
carbon free ذغال ازاد
scuttling سطل ذغال
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
soft coal ذغال سنگ چاق
collieries کان ذغال سنگ
soft coal ذغال سنگ قیردار
coal tar pitch قیر ذغال سنگ
coal mine معدن ذغال سنگ
coal tar قطران ذغال سنگ
colliery کان ذغال سنگ
bituminous coal ذغال سنگ چاق
pitch coal ذغال سنگ قیری
carbonate بصورت ذغال دراوردن
pounced خاکه ذغال ضربت
hard coal ذغال سنگ سخت
peat ذغال سنگ نارس
lignite نوعی ذغال سنگ
coal gas گاز ذغال سنگ
coalfield ناحیه ذغال خیز
coalfields ناحیه ذغال خیز
gas coal ذغال سنگ گازی
powdered coal firing سوخت خاک ذغال
bunker انبار ذغال سنگ
pounce خاکه ذغال ضربت
pounces خاکه ذغال ضربت
pouncing خاکه ذغال ضربت
activated charcoal ذغال فعال شده
decolorizing carbon ذغال رنگ زدا
coking plant کارخانه ذغال سازی
activated carbon ذغال فعال شده
bunkers انبار ذغال سنگ
puddle steel فولاد ذغال گیری
coke charging car واگن بار گیری ذغال کک
lignite ذغال سنگ چوب نما
coal tar pitch قیر قطران ذغال سنگ
coke pusher دستگاه متراکم کننده ذغال کک
coal tar dye رنگ قطران ذغال سنگ
coke watering car واگن ویژه ذغال شویی
coke fork چنگال یا انبر مخصوص ذغال کک
anthracite ذغال سنگ خشک و خالص انتراسیت
pit [British E] معدن ذغال سنگ [کان کنی]
coal mining معدن ذغال سنگ [کان کنی]
safety lamp چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
slice bar میله یا سیخ ذغال بهم زنی
turf ذغال سنگ نارس باچمن پوشاندن
standing ثابت دستورالعمل ثابت
pedocal خاک دارای لایههای سخت ومتراکم ذغال
slates ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slated ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slate ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
You name it , weve got it. از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
marsh gas گاز متان که در معادن ذغال سنگ وباتلاقهایافت میشود
briquette خاکه ذغال مخلوط با خاک رست بریکت خشت
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
You name it . Everything under the sun . از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
wrought اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
pit [British E] کان ذغال سنگ [کان کنی]
coal mining کان ذغال سنگ [کان کنی]
pats ثابت
leger or ledger ثابت
fiducial ثابت
fix ثابت
sustains ثابت
pat ثابت
patted ثابت
patting ثابت
unswerving <adj.> ثابت
settled ثابت
undeviating <adj.> ثابت
fixes ثابت
stables ثابت
disputeless ثابت
stable ثابت
steadying ثابت
resolute ثابت
fixed bridge پل ثابت
constants ثابت
steadiest ثابت
steadies ثابت
constant ثابت
incommutable ثابت
inalterable ثابت
steady ثابت
sustain ثابت
sustained ثابت
fixing ثابت
thetic ثابت
equable ثابت
specific ثابت
invariable ثابت
established ثابت
steadied ثابت
unshaken ثابت
specifics ثابت
solids ثابت
solid ثابت
rugged ثابت
thetical ثابت
permanent ثابت
static ثابت
firms ثابت
firmest ثابت
firm ثابت
stationary ثابت
indelible ثابت
hard and fast ثابت
fixed ثابت
steadier ثابت تر
firmer ثابت
standstill ثابت
changeless ثابت
loyal ثابت
pegged ثابت
true ثابت
truest ثابت
truer ثابت
immovable ثابت
constant factors عوامل ثابت
fixed davit جرثقیل ثابت
fixed disk دیسک ثابت
constant cost قیمت ثابت
fixed inputs نهادههای ثابت
fixed inputs منابع ثابت
constant error خطای ثابت
fixed length با درازای ثابت
fixed light چراغ ثابت
constant of motion ثابت حرکت
fixed income درامد ثابت
constant luminance روشنایی ثابت
constant power توان ثابت
fixed echo اکوی ثابت
fixed ersistor مقاومت ثابت
fixed casement قاب ثابت
fixed field میدان ثابت
fixed format قابل ثابت
fixed head با نوک ثابت
constant current شدت ثابت
fixed capital سرمایه ثابت
constant capital سرمایه ثابت
figurative constant ثابت تلویحی
equilibrium constant ثابت تعادل
electric constant ثابت الکتریکی
clinch knot گره ثابت
constant speed سرعت ثابت
constant voltage ولتاژ ثابت
dissociation constant ثابت تفکیک
constatnt مقدار ثابت
disintegration constant ثابت تلاشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com