Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
principal
رئیس دانشکده یا دبیرستان
principals
رئیس دانشکده یا دبیرستان
Other Matches
professor
معلم دبیرستان یا دانشکده
professors
معلم دبیرستان یا دانشکده
prom
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
proms
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
junior
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
juniors
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
donning
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
lord high stew of england
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
paymaster general
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
emcee
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcees
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
haute ecole
دبیرستان
middle school
دبیرستان
secondary school
دبیرستان
secondery school
دبیرستان
high school
دبیرستان
school
دبیرستان
middle schools
دبیرستان
secondary schools
دبیرستان
schools
دبیرستان
high schools
دبیرستان
gymnasium
زورخانه دبیرستان
lycee
دبیرستان فرانسوی
gymnasiums
زورخانه دبیرستان
junior high school
دبیرستان مقدماتی
gym
زورخانه دبیرستان
high schools
مدرسه متوسطه دبیرستان
junior schools
دوره اول دبیرستان
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
junior school
دوره اول دبیرستان
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
lycee l
دبیرستان دولتی درفرانسه
prep schools
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
upper classes
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
schools
دانشکده
school
دانشکده
non matriculated
دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
O level
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
upperclassman
کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
They dont recognize your high-school diploma here.
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
polytechnical
دانشکده صنعتی
polytechnic
دانشکده صنعتی
collegial
مربوط به دانشکده
bursars
گنجور دانشکده
medical college
دانشکده طبی
bursar
گنجور دانشکده
medical college
دانشکده پزشکی
military college
دانشکده افسری
state college
دانشکده دولتی
collegian
عضو دانشکده
polytechnics
دانشکده صنعتی
provosts
نافم دانشکده
law faculty
دانشکده حقوق
technical college
دانشکده فنی
technical colleges
دانشکده فنی
school of law
دانشکده حقوق
provost
نافم دانشکده
intercollegiate
بین دانشکده ها
lawfaculty
دانشکده حقوق
faculty of law
دانشکده حقوق
academian
عضو دانشکده یادانشگاه
cadets
دانشجوی دانشکده افسری
cadet
دانشجوی دانشکده افسری
gaudyday
روزمهمانی دانشکده روزشادی
faculty
نیروی ذهنی دانشکده
faculties
نیروی ذهنی دانشکده
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
medical
دانشکده پزشکی سرپزشک
faculty
اولیای مدرسه دانشکده
faculties
اولیای مدرسه دانشکده
mattriculation
دخول در دانشکده یادانشگاه
freshman
دانشجوی سال اول دانشکده
matriculate
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
freshmen
دانشجوی سال اول دانشکده
matriculates
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
faculty
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
mortar board
کلاه چتر گوش دانشکده
presentation day
روز دادن درجات در دانشکده
faculties
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
rectorate
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
trencher cap
کلاه چهار گوش دانشکده
deanship
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
matriculating
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
campus
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campuses
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
gymnasiast
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
non collegiate
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
eton
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
varsity
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
colleger
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
intrant
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
matriculate
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculated
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculates
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
fresher
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
rah rah
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
superior
رئیس
administered
رئیس
administering
رئیس
administers
رئیس
sheikh
رئیس
headmen
رئیس
headman
رئیس
director
رئیس
sheikhs
رئیس
sheiks
رئیس
superiors
رئیس
administer
رئیس
president
رئیس
commandants
رئیس
commandant
رئیس
higher up
رئیس
headsman
رئیس
chiefs
رئیس
chairman
رئیس
headers
رئیس
header
رئیس
chairmen
رئیس
chief
رئیس
ruler
رئیس سر
rulers
رئیس سر
provost
رئیس
provosts
رئیس
Deans
رئیس
Dean
رئیس
warden
رئیس
directors
رئیس
head master
رئیس
mugwump
رئیس
presidents
رئیس
syndic
رئیس
directors general
رئیس کل
head
رئیس
director generals
رئیس کل
warden
رئیس
leaders
رئیس
director general
رئیس کل
leader
رئیس
administrator
رئیس
mastered
رئیس
superintendents
رئیس
master
رئیس
wardens
رئیس
masters
رئیس
superintendent
رئیس
administrators
رئیس
sheik
رئیس
sheik
رئیس خانواده
sachem
رئیس ایل
sagamore
رئیس ایل
harbour master
رئیس بندر
section chief
رئیس قبضه
gun captain
رئیس توپ
sheik
رئیس قبیله
site manager
رئیس کارگاه
chief of police
رئیس شهربانی
chief of protocol
رئیس تشریفات
chief of state
رئیس دولت
social secretary
رئیس دفتر
shipmaster
رئیس کشتی
speaker of parliament
رئیس مجلس
speaker of parliament
رئیس پارلمان
staff manager
رئیس کارگزینی
communication chief
رئیس ارتباطات
wharfmaster
رئیس بندر
dominie
رئیس اموزشگاه
subprincipal
نایب رئیس
the pro tem chief
رئیس موقت
vice president
معاون
[رئیس]
gun captain
رئیس قبضه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com