English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
relations between load, shear and moment رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
Other Matches
bending moment لنگر خمشی
flexural moment لنگر خمشی
negative bending moment لنگر خمشی منفی
shear load نیروی برشی
shearing force نیروی برشی
shear span دهانه نیروی برشی
shear flow جریان نیروی برشی
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
shear and moment diagram دیاگرام نیروی برشی و لنگرخمشی
moment diagrams byparts دیاگرام لنگر خمشی جزء به جزء
pure bending حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
bending stress خستگی خمشی تلاش خمشی
weight بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
principal line خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
shear box test ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
aweigh تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
anchor watch گروه نگهبانی لنگر نگهبان لنگر
anchor in sight لنگر بالاست لنگر را دیدم
capstan میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
flexure خمشی
bending خمشی
bending strength مقاومت خمشی
strength in bending مقاومت خمشی
bending stress تنش خمشی
bending vibration ارتعاش خمشی
buckling strength استحکام خمشی
transverse bending strength استحکام خمشی
buckling stress تنش خمشی
buckling test ازمایش خمشی
press brake پرس خمشی
bending moment گشتاور خمشی
bending energy انرژی خمشی
flexural strength توان خمشی
flexural strength تاب خمشی
flexural strength مقاومت خمشی
bending moment کنگر خمشی
cold bending test ازمون خمشی سرد
shape of the moment diagram شکل دیاگرام خمشی
deflection تغییر شکل خمشی
deflections تغییر شکل خمشی
bending impact test ازمایش ضربه خمشی
cut off attack تک برشی
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
resistance to deflaction مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
shear strength استقامت برشی
shear resistance مقاومت برشی
shear stress تنش برشی
shear strength مقاومت برشی
shear modulus مدول برشی
shear wall دیوار برشی
failure by rupture گسیختگی برشی
shear connections اتصالات برشی
failure by rupture شکست برشی
sectional drawing رسم برشی
sectional view نمای برشی
shear test ازمایش برشی
shear viscosity گرانروی برشی
truncation error خطای برشی
shear displacements جابجایی برشی
shearing test ازمون برشی
shearing strain پیچیدگی برشی
shearing force تلاش برشی
shearing stress تنش برشی
shear wave موج برشی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
modulus of elasticity in shear ضریب ارتجاعی برشی
wedge shot ضربه برشی در گلفV
shear strain تغییر شکل برشی
round off گرد کردن برشی
general shear failure گسیختگی برشی عمومی
longitudinal shearing stress تنش برشی طولی
shearing deformation تغییر شکل برشی
double shear تنش برشی دوتایی
shear modulus of elasticity ضریب ارتجاعی برشی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
wedging چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedge چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedged چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedges چوب اهنی ویژه ضربه برشی
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
biaxial deformation خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
adapter رابط
go between رابط
internuncial رابط
liaisons رابط
liaison رابط
point of intersection رابط
link رابط
connective رابط
connector رابط
copulative رابط
fitting رابط
interface رابط
wiring connector رابط
interfaces رابط
patch cord سیم رابط
fuse link رابط فیوز
internuncio رابط پیک
journal شفت رابط
interneuron نورون رابط
bent adaptor رابط خمیده
interface card کارت رابط
internuncial neuron نورون رابط
box connector رابط جعبه
inductor hose لوله رابط
high line پل رابط اصلی
ground liaison رابط زمینی
high fidelity receiver گیرنده رابط
centronics interface رابط موازی
connecting cable کابل رابط
connecting rod میله رابط
ediswan connector رابط ادیسوان
enlarging adapter رابط فزاینده
continuity equation رابط پیوستگی
connections میلههای رابط
connector switch کلید رابط
connector plug دوشاخه رابط
bays پل رابط در پل شناور
baying پل رابط در پل شناور
feeder canal نهر رابط
bayed پل رابط در پل شناور
edge connector رابط لبه
bay پل رابط در پل شناور
connecting tube لوله رابط
cylinderical fit رابط استوانهای
logical connective رابط منطقی
reducer لوله رابط
link chain زنجیر رابط
lead رابط برق
logical connector رابط منطقی
push rod میله رابط
push rod میل رابط
standard interface رابط استاندارد
journals شفت رابط
link شاخه رابط
parallel interface رابط موازی
trunk line رابط ترانک
leads رابط برق
reducing adaptor رابط کاهنده
link belt تسمه رابط
liaison officer افسر رابط
lead in wire سیم رابط
lamp connector رابط لامپ
fuse wire رابط فیوز
serial interface رابط سری
relay post پست رابط ستون
test lead رابط برق ازمایش
commissural fibres رشتههای عصبی رابط
triatic stay بکسل رابط ناو
commissure بافت عصبی رابط
switch position موضع رابط دفاعی
expression فرمول یا رابط ه ریاضی
expressions فرمول یا رابط ه ریاضی
dry cell connector رابط پیل خشک
command liaison شبکه رابط یکان
command liaison افسر رابط فرماندهی
liaise رابط نظامی بودن
apple desktop interface رابط رومیزی اپل
cross tree رابط عرضی دکلها
liaises رابط نظامی بودن
liaising رابط نظامی بودن
cell connector رابط پیل باتری
liaised رابط نظامی بودن
anterior commissure بافت رابط قدامی
machine address محل یک شی در رابط ه با مبدا
air liaison officer افسر رابط هوایی
crawl trench خطوط رابط سنگرها
intervening variable متغیر فرضی رابط
battery connector رابط پیل باتری
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
artillery liaison officer افسر رابط توپخانه
flared fitting رابط قیفی شکل
interfaces وصل کردن از طریق رابط
to catch the connection وسیله نقلیه رابط را گرفتن
interface وصل کردن از طریق رابط
air transport liaison officer افسر رابط ترابری هوایی
commissurotomy برداشتن بافت عصبی رابط
api رابط یامیانجی برنامه کاربردی
application program interface میانجی یا رابط برنامه کاربردی
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com