English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
train driver راننده قطار
locomotive driver [British E] راننده قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
train operator [American E] راننده قطار
railroad engineer [American E] راننده قطار
locomotive engineer [American E] راننده قطار
Other Matches
to limber up پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
drivers راننده اتومبیل راننده ارابه
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
multigage قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
steersman راننده
helmsmen راننده
helmsman راننده
driving راننده
driver راننده
the man at the wheel راننده
piloted راننده
pilots راننده
pilot راننده
wheelman راننده
impelent راننده
motor man راننده
wheelsman راننده
drivers راننده
motorman راننده موتور
chauffeured راننده ماشین
taximan راننده تاکسی
chauffeuring راننده ماشین
chauffeurs راننده ماشین
truckers راننده کامیون
trucker راننده کامیون
hot shoe راننده زبردست
carter راننده گاری
propulsive پیش راننده
power unit پیش راننده
road hog <idiom> راننده بیابان
driver راننده گرداننده
drive's cab اطاق راننده
drive's seat صندلی راننده
driver's mate شاگرد راننده
cabman راننده تاکسی
bus driver راننده اتوبوس
bulldozerer راننده بولدوزر
assistant driver کمک راننده
power plants پیش راننده
power plant پیش راننده
cabby راننده تاکسی
cabbies راننده تاکسی
cabbie راننده تاکسی
drivers راننده گرداننده
truckman راننده کامیون
chauffeur راننده ماشین
hackney man راننده درشکه کرایهای
hackman راننده درشکه کرایهای
piloted راننده قایق روی یخ
pick off رد شدن از راننده دیگر
timers وقت نگهدار هر راننده
timer وقت نگهدار هر راننده
pilots راننده قایق روی یخ
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
catch driver راننده اجیر ارابه
pilot راننده قایق روی یخ
repellent راننده بیزار کننده
outboarder راننده قایق موتوری
motor man راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
karter راننده اتومبیل کوچک
diver راننده قایق موتوری
repellents راننده بیزار کننده
gondoliers راننده کرجی ونیزی
gondolier راننده کرجی ونیزی
iceboater راننده قایق روی یخ
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
puntist راننده کرجی نام دارد
cockpits محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
cockpit محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
fly man راننده درشکه تک اسبه کرایهای
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
provisional driver راننده تازه کار ارابه
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
road hog راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
colleagues هم قطار
file قطار
colleague هم قطار
trained قطار
string قطار
rows قطار
rowed قطار
row قطار
tandem قطار
filed قطار
tandems قطار
conpanion هم قطار
trains قطار
train قطار
compeer هم قطار
teamster راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
The train ran off the rails. قطار از خط خارج شد
trains پیش قطار
trained پیش قطار
freight trains قطار باری
freight train قطار باری
train پیش قطار
primers پیش قطار
primer پیش قطار
electric train قطار برقی
wagon master رئیس قطار
railway station ایستگاه قطار
cross belt قطار حمایل
prime movers پیش قطار
prime mover پیش قطار
ranks قطار رشته
ranked قطار رشته
rank قطار رشته
goods trains قطار باربری
goods train قطار باربری
When does the train arrive? قطار کی می رسد؟
error burst قطار خطاها
trucks واگن قطار
pulse train قطار تپشها
rowed قطار راسته
train ride گردش با قطار
in a row قطار شده
rows قطار راسته
light engineh لوکوموتیو بی قطار
sleeping carriage خوابگاه قطار
row قطار راسته
i lost the train به قطار نرسیدم
wave train قطار موج
train of waves قطار موج
trucking واگن قطار
trucked واگن قطار
truck واگن قطار
set down معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
sidecar جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
sidecars جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
drafting راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
hit-and-run <idiom> حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
understeer تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
fitcall finding پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
side car جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
caboose اطاق کارگران قطار
buggie پیش قطار توپ
for تحویل روی قطار
goods trains قطار حمل کالا
tramcar [British E] قطار برقی خیابان
streetcar [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
trolleycar [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
trolley [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
train journey from ... over ... to ... مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
dining car واگن رستوران قطار
dining cars واگن رستوران قطار
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
goods train قطار حمل کالا
tram [British E] قطار برقی خیابان
When wI'll the train arrive ? چه وقت قطار می آید ؟
parlor car سالن استراحت قطار
intercity train قطار بین شهری
the train runs without a stop قطار بدون ایست
a thorugh train قطار بدون توقف
time bill برنامه حرکت قطار
i lost the train قطار را از دست دادم
streamliner قطار سریع وشیک
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
drivers چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
cab اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
What time does the train arrive in London? چه وقت قطار به لندن می رسد؟
We rushed ( hurried ) back to the train station. با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
The train was 10 minutes late. قطار 10 دقیقه دیر رسید
containers قطار و کشتی بکاربرده میشود
container قطار و کشتی بکاربرده میشود
free on rail تحویل کالا روی قطار
Does this train go to ... ? آیا این قطار به ... میرود؟
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
The train came in on time . قطار به موقع رسید ( سروقت )
intercity train قطار بین شهری با توقف
staging light چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
Is there a train to the airport? آیا برای فرودگاه قطار هست؟
Do I have to change trains? آیا باید قطار عوض کنم؟
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
lounge car قطار دارای سالن استراحت وتفریح
How long does the train stop here? چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
Does the train stop in London? آیا قطار در لندن توقف دارد؟
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
limber عراده را به عقب توپ بستن پیش قطار
What platform does the train from York arrive at? قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
Luchily for me the train was late. خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
Is the train from Leeds late? آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
Is this the train to Liverpool? آیا این قطار شهر لیورپول است؟
What platform does the train to York leave from? قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
freight lighter قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com