Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
access road
راه دستیابی راه کمکی
Other Matches
auxiliary storage
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation
عملیات کمکی عملکرد کمکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
instantaneous access
زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
ram
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
auxiliary machinery
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
thin
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
isam
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
random access memory
حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
ancillary
کمکی
subsidiary
کمکی
auxiliary
کمکی
supplementary
کمکی
secondary
کمکی
auxiliaries
کمکی
subsidiaries
کمکی
auxiliary
امدادی کمکی
interpoles
قطبهای کمکی
accessory
لوازم کمکی
interpole
قطب کمکی
intermediate grid
شبکه کمکی
coprocessor
پردازنده کمکی
commutating pole
قطب کمکی
communicating pole
قطب کمکی
auxiliary target
هدف کمکی
by pass valve
شیر کمکی
accommodator
کارگر کمکی
operating supplies
مواد کمکی
relieving arch
طاق کمکی
relieving tackle
تاکل کمکی
user interface
میانجی کمکی
utilitu program
برنامه کمکی
split pole motor
موتور کمکی
auxiliaries
امدادی کمکی
slack variable
متغیر کمکی
sabot
خرج کمکی
reserve accumulator
انباره کمکی
remedial measure
اندازه کمکی
prony motor
موتور کمکی
artificial aids
وسایل کمکی
artificial antenna
انتن کمکی
boostes pump
پمپ کمکی
booster pump
پمپ کمکی
booster magneto
دینام کمکی
back up frequency
فرکانس کمکی
auxiliary view
نمای کمکی
auxiliary memory
حافظه کمکی
auxiliary operatich
عمل کمکی
auxiliary operation
عمل کمکی
auxiliary target
نقطه کمکی
auxiliary rotor
رتور کمکی
auxiliary storage
انبار کمکی
auxiliary memory
حافظ کمکی
boostes transformer
ترانسفورماتور کمکی
auxiliary landing field
فرودگاه کمکی
dummy antenna
انتن کمکی
auxiliary base line
باز کمکی
auxiliary charger
شارژکننده کمکی
auxiliary ego
خود کمکی
auxiliary electrode
الکترود کمکی
auxiliary equipment
تجهیزات کمکی
auxiliary equipment
وسایل کمکی
auxiliary equipment
وسائل کمکی
auxiliary forces
قوای کمکی
auxiliary forces
نیروی کمکی
auxiliary storage
انباره کمکی
lee helm
سکان کمکی ناو
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
pitman
عضو گروه کمکی
dozzle
مخزن کمکی تغذیه
auxiliary power unit
واحد قدرت کمکی
back end processor
پردازنده کمکی تک منظوره
I can't help it.
<idiom>
من نمیتونم کمکی کنم.
table utility
برنامه کمکی جدولی
astrocyteo
نوعی یاخته کمکی
aided
کمک وسایل کمکی
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
aid
کمک وسایل کمکی
downloading utility
برنامه کمکی استقرار
accessory cells
یاخته های کمکی
igniter pad
کیسه خرج کمکی
undelete utility
برنامه کمکی احیاء
aiding
کمک وسایل کمکی
wills
فعل کمکی "خواهم "
backup utility
برنامه کمکی پشتیبان
navigational grid
شبکه کمکی ناوبری
interpole motor
موتور با قطب کمکی
kedge anchor
لنگر کمکی ناو
layshaft
محور دندانه کمکی
mace utilities
برنامه کمکی میس
sabot
خرج موشکی کمکی
norton utilities
برنامههای کمکی نورتن
guiding
عضلات کمکی مجاور
willed
فعل کمکی "خواهم "
afforce
نیروی کمکی فرستادن به
visual aids
ابزارهای کمکی دیداری
will
فعل کمکی "خواهم "
commutating pole converter
تبدیل گر قطب کمکی
I'm really not responsible for it.
<idiom>
من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
file transfer utility
برنامه کمکی انتقال فایل
audiovisual aids
ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
frapping lines
طناب تعادل کمکی ناو
ingot feeder head
مخزن کمکی تغذیه شمش
outline utility
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
I'm glad I could help.
خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
communicating pole winding
سیم پیچی قطب کمکی
build-up
نیروی کمکی تقویت نیروها
build-ups
نیروی کمکی تقویت نیروها
file conversion utility
برنامه کمکی تبدیل فایل
boot
پوشش کمکی روی سم اسب
document comparison utility
برنامه کمکی مقایسه مدارک
build up
نیروی کمکی تقویت نیروها
file compression utility
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
screen saver utility
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
banderillero
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
bowsight
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
My hands are tied.
<idiom>
نمی توانم
[کاری]
کمکی بکنم.
drum sorting
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
helps
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
pickup man
اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
commenting
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
comment
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
commonest
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
common
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commoners
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
augmentation
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
compound helicopter
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
pit board
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
transaction trailing
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
blue key
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
finds
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
find
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
escape character
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
access code
کد دستیابی
accessing
دستیابی
accesses
دستیابی
accessed
دستیابی
access
دستیابی
f key
برنامه کمکی مکینتاش که توسط فشار دادن کلیدهای Command و Shift باکلیدهای عددی از صفر تا 9اجرا میشود
keyed access
دستیابی کلیدی
btam
روش دستیابی به
access point
نقطه دستیابی
access time
زمان دستیابی
random access
دستیابی تصادفی
access mode
باب دستیابی
random access
دستیابی مستقیم
immediate access
دستیابی صریح
access well
چاه دستیابی
comebacks
دستیابی مجدد
comeback
دستیابی مجدد
selective access
دستیابی گزیده
rapid access
با دستیابی سریع
access method
روش دستیابی
access hole
شکاف دستیابی
security
پیش از دستیابی
multiple access
دستیابی چندگانه
near random
دستیابی تقریباتصادفی
basic
مین دستیابی
adit
تونل دستیابی
access arm
بازوی دستیابی
access code
رمز دستیابی
accessible
دستیابی پذیر
parallel access
دستیابی موازی
basics
مین دستیابی
channel access
دستیابی کانال
access control
کنترل دستیابی
access gallery
راه رو دستیابی
access gallery
دالان دستیابی
serial access
دستیابی پیاپی
direct access
دستیابی مسقیم
serial access
دستیابی نوبتی
entrance gallery
دالان دستیابی
direct access
دستیابی مستقیم
sequential access
دستیابی ترتیبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com