Total search result: 201 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
dewey decimal |
رده بندی دهدهی دیویی |
|
|
Other Matches |
|
decimals |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
decimal |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
decimals |
دهدهی |
decimal |
دهدهی |
decimal code |
کد دهدهی |
decimal coinage |
مسکوکات دهدهی |
decimal digit |
رقم دهدهی |
nine's complement |
مکمل دهدهی |
complement |
مکمل دهدهی |
complemented |
مکمل دهدهی |
decimal numeral |
رقم دهدهی |
decimal system |
سیستم دهدهی |
packed decimal |
دهدهی فشرده |
complements |
مکمل دهدهی |
complementing |
مکمل دهدهی |
decimal number |
عدد دهدهی |
decimal notation |
نمادسازی دهدهی |
decimal digit |
ارقام دستگاه دهدهی |
repeating decimal number |
عدد دهدهی تکراری |
decimal notation |
نشان گذاری دهدهی |
decimal to binary conversion |
تبدیل دهدهی به دودوئی |
k |
0001 در نمایش دهدهی |
decades |
دوره ده ساله دهدهی |
decimals |
رقم دهدهی اعشاری |
decade |
دوره ده ساله دهدهی |
decimal number system |
سیستم اعداد دهدهی |
decimal |
رقم دهدهی اعشاری |
binary to decimal conversion |
تبدیل دودوئی به دهدهی |
binary coded decimal |
دهدهی به رمز دودویی |
coded decimal |
رقم دهدهی رمزی |
decimalization |
تبدیل به سیستم دهدهی |
evaluation rating |
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت |
b |
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی |
decimalize |
تبدیل کردن به سیستم دهدهی |
decimal to hexadecimal conversion |
تبدیل دهدهی به شانزده شانزدهی |
decimal to octal conversion |
تبدیل دهدهی به هشت هشتی |
coded decimal number |
عدد دهدهی کدگذاری شده |
packs |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
asterisk |
پر کردن محل دهدهی خالی با علامت * |
naturals |
نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی |
asterisks |
پر کردن محل دهدهی خالی با علامت * |
natural |
نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی |
cyclic |
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود |
pack |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
decimals |
ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی |
decimal |
ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی |
double dabble |
روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی |
redundant code |
یک مقدار دهدهی کدشده به باینری با یک بیت اضافی تست |
word warp |
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی |
ratings |
طبقه بندی کردن درجه بندی |
carpet classification |
طبقه بندی [درجه بندی] فرش |
rating |
طبقه بندی کردن درجه بندی |
bcd |
نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی |
ten's complement |
عددی که با افزودن یک به متمم نهم یک عدد دهدهی به دست آید |
k |
به هنگام اشاره به فرفیت با مسامحه می توان معادل 4201 دهدهی دانست |
keypad |
وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهای مخصوص را بکارمی برد |
tabbing |
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند |
telescopic |
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی |
packaging |
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها |
defense classification |
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع |
laggin |
اب بندی کردن اب بندی ناوها |
lineaments |
طرح بندی صورت بندی |
lineament |
طرح بندی صورت بندی |
classifications |
طبقه بندی رده بندی |
wording |
جمله بندی کلمه بندی |
classification |
طبقه بندی رده بندی |
fox |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
packs |
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم |
numeric keypad |
یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند |
pack |
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم |
foxes |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
foxing |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
downgraded |
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی |
downgrading |
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی |
downgrades |
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی |
downgrade |
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی |
regrade |
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت |
excess |
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است |
excesses |
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است |
gift wrap |
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن |
binary coded decimal |
سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی |
decimal |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
decimals |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
declassification |
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی |
line astern |
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه |
security classification |
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی |
black designation |
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده |
e |
عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14 |
dogs |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود |
dogging |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود |
dog |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود |
transparent |
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است |
transparently |
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است |
grade |
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن |
grades |
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن |
grade |
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن |
grades |
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن |
group |
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن |
groups |
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن |
insulation testing apparatus |
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی |
unitized load |
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده |
approach formation |
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن |
army class manager activity |
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد |
phasing |
مرحله بندی مرحله بندی عملیات |
classification |
طبقه بندی کردن طبقه بندی |
classifications |
طبقه بندی کردن طبقه بندی |
c |
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است |
decimal |
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو |
decimals |
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو |
black concept |
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده |
phased attack |
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده |
striation |
خط بندی |
snacks |
ته بندی |
hermetic sealing |
اب بندی |
snack |
ته بندی |
laced |
بندی |
humidity insulation |
اب بندی |
sealing off |
اب بندی |
lapping |
اب بندی |
waterproofing |
اب بندی |
trimerous |
سه بندی |
articular |
بندی |
queing |
صف بندی |
vanation |
رگ بندی |
humidity insulation |
نم بندی |
patching |
سر هم بندی |
funicular |
بندی |
neuration |
رگ بندی |
nailed up |
سر هم بندی |
queuing |
صف بندی |
seals |
اب بندی |
alignments |
صف بندی |
commissural |
بندی |
funiculars |
بندی |
taping |
ته بندی |
commisural |
بندی |
alignment |
صف بندی |
mud sill |
ته بندی |
seal |
اب بندی |
stratification |
چینه بندی |
stratification |
طبقه بندی |
scaffolds |
تخته بندی |
juntas |
دسته بندی |
systemization |
طبقه بندی |
gemmulation |
جرثومه بندی |
syllabification |
هجا بندی |
syllabicity |
هجا بندی |
syllabication |
هجا بندی |
summation |
جمع بندی |
subsumption |
رده بندی |
piling |
ستون بندی |
rationing |
سهمیه بندی |
tabulation |
جدول بندی |
stratification |
لایه بندی |
snow job |
سرهم بندی |
colonnades |
ستون بندی |
gamble |
شرط بندی |
gambled |
شرط بندی |
skelton |
استخوان بندی |
tabulating |
جدول بندی |
gambles |
شرط بندی |
single sling |
باربردار یک بندی |
shuttering |
تخته بندی |
shoring |
شمع بندی |
colonnade |
ستون بندی |
gradin |
پله بندی |
bedding |
لایه بندی |
junta |
دسته بندی |
stratification |
قشر بندی |
steining |
طوقه بندی |
networking |
شبکه بندی |
rationing |
جیره بندی |
staping |
مرحله بندی |
scaffold |
تخته بندی |
gipsydom |
غربال بندی |
gipsyhood |
غربال بندی |
somatotyping |
سنخ بندی تن |
self dramatization |
بخود بندی |
waterproofing course |
لایه اب بندی |
attack timing |
زمان بندی تک |
typification |
طبقه بندی |
typification |
سنخ بندی |
quota |
سهمیه بندی |
martingale |
شرط بندی |
fixing rates |
نرخ بندی |
tariffication |
نرخ بندی |
matricula |
بنیچه بندی |
triangulation |
مثلث بندی |
arrangement for payment by instalment |
قسط بندی |
triangularization |
مثلث بندی |
underpins |
پی بندی کردن |
underpinned |
پی بندی کردن |
waterproofing course |
اندود اب بندی |
wainscoting |
تخته بندی |
vertebration |
فقره بندی |
vertebration |
مهره بندی |
vernation |
برگ بندی |
regimentation |
گروه بندی |
putty |
بتونه اب بندی |
venation |
رگه بندی |