English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
lunchroom رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
Other Matches
cafeteria رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
cafeterias رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
snacks غذاهای سبک
snacks غذاهای سرپایی
side dish غذاهای فرعی
subsidiary foods غذاهای تکمیلی
polyphagia خورنده غذاهای گوناگون
different kinds of food غذاهای جوربه جور
seafood غذاهای مرکب از جانوران دریایی
Mexican food is hot 9spicy). غذاهای مکزیکی تند است
luncheonette رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonettes رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
smorgasbord میز غذاهای متنوع که شخص از ان انتخاب میکند
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
has دارد
chains دارد.
chain دارد.
are there any remarks? دارد
there is a time for everything دارد
heavy fighting is in progress دارد
he has a rage for money دارد
hast او دارد
he has worms دارد
he is ill with fever تب دارد
what the odds چه اهمیت دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
Windows GDI بیتی دارد
god is خداوجود دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
it is usual with him عادت دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
what matter? چه اهمیت دارد
he has an axe to grind غرض دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
he has a maggot in his head وسواس دارد
the probability is احتمال دارد
the reason is two fold دودلیل دارد
our library is well stocked خوبی دارد
not a patch on چه دخلی دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
multungulate که بیش از دو سم دارد
walls have ears گوش دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
he has an a. to grind مقصود دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
it has sides سه پهلو دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
virus وجود دارد
viruses وجود دارد
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
he speaks to the purpose قصدی دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
he is fifty تمام دارد
He has a day off. او مرخصی دارد.
figure on <idiom> بستگی دارد به
biased آنچه اریب دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
the switch is on برق جریان دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
significance معنای مخصوص دارد
back که یک باتری پشتیبان دارد
what is that to you به شما جه دخلی دارد
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
bass کسی که صدای بم دارد
basses کسی که صدای بم دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
length خط با طول جر حرف دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
She has a soft voice صدای نرمی دارد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
well and good باشد چه ضرر دارد
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
lengths خط با طول جر حرف دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
he is in the know اطلاع ویژه دارد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
he is f. of money پول فراوان دارد
delectus برای ترجمه دارد
bigamists زنی که دوشوهر دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
in all like احتمال کلی دارد
it is very important بسیار اهمیت دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
it is of frequent خیلی مورد دارد
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
he has a loose tongue دهان لقی دارد
rubrician کتاب نماز دارد
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
and there an end. و پایان وجود دارد.
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
likelihood احتمال کلی دارد
it askes for attention توجه لازم دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
he has much merit خیلی قابلیت دارد
dichord سازیکه هرنغمه ان دوسیم دارد
he has a fine p in the town اوخانه خوبی در شهر دارد
Our food supply is getting low. ذخیره غذایمان دارد ته می کشد
The child is going to go to bed. بچه دارد می رود بخواب
irregular polygon شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
He has a good permanent job. شغل ثابت خوبی دارد
it look like rain گویا خیال باریدن دارد
Blood circulates in the body. خون در بدن جریان دارد
He has a glib(persuasive)tongue. زبان چرب ونرمی دارد
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
He must have a hand in it. حتما" دراینکار دست دارد
It lookes like rain. هوا خیال باریدن دارد
double breasted کتی که در دو طرف دکمه دارد
chaplain کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
request چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requested چیزی که کسی تقاضایش را دارد
he has a spite against me بامن کینه یاعداوت دارد
He takes ( heels) much interest in politics. به سیاست خیلی علاقه دارد
requesting چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requests چیزی که کسی تقاضایش را دارد
He has a family of six to. support . he has six mouths to feed. شش سر نانخور دارد ( تحت تکلف )
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
he is an influence in politics فلانی نفوذ سیاسی دارد
he is rather i. than sick بهم خوردگی یاساکت دارد
He has a ready pen. قلم شیوا وروانی دارد
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
interne یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
She is stuffy and conceited. دماغش باد دارد ( پر افاده )
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
stentor شخصی که صدای بلندی دارد
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
photorealistic که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
pavonazzo مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
ox frame قابی که گوشههای چلیپایی دارد
NVRAM ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
timber toe کسی که پای چوبین دارد
to the best of ones ability تا جایی که کسی توان آن را دارد
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
accessor شخصی که به داده دسترسی دارد
the cow parts the hoofs گاو سمهای شکافته دارد
post town شهری که پستخانه مستقل دارد
puntist راننده کرجی نام دارد
sexagenarian کسی که از 06 تا96 سال دارد
tea has an adour p to itself چای بوی ویژهای دارد
fault فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faulted فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faults فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
gig درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
gigs درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
quarter binding جلدی که تنهاته ان چرم دارد
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com