Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
Other Matches
complementary metal oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
metallic oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
oxides
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
silicon
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
npn transistor
طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
solid state
نیمه هادی
semicinductor
نیمه هادی
semi conductor
نیمه هادی
mask
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
gallium arsenide
قطعه نیمه هادی
n type semiconductor
نیمه هادی نوع N
semiconductor device
دستگاه نیمه هادی
semiconductor storage
حافظه نیمه هادی
solid state cartridge
کارتریج نیمه هادی
p type semiconductor
نیمه هادی نوع "پی "
solid-state
مربوط به وسایل نیمه هادی
integrate semiconductor circuit
مدار نیمه هادی مجتمع
p channel mos
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
metal oxide semiconductor
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
low gap semiconductor
نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
random
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
wafers
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
transistors
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
wafer
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
transistor
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
randomly
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
chip
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
jumbo chip
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
photoresist
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
diode
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
transistor
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
silicon
محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
light
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
fet
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
dtl
Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
field emission
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchip
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
pnp transistor
emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
varistor
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
shields
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
wire
هادی فلزی نازک
wires
هادی فلزی نازک
insulates
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductors
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductor
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
conductor rail
ریل هادی شمش هادی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
flying facade
[ساخت نیمه چوبی کاذب]
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
wave guide
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
photoconductive
هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
coupler
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
jumper
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
Manchester coding
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
SOS
Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
incandescent metallic oxid cathode
کاتد اکسید فلزی
cable
هادی
steerer
هادی
directors
هادی
lead
هادی
cabled
هادی
ductile
هادی
guided
هادی
directorial
هادی
director
هادی
leading line
خط هادی
guide
هادی
guides
هادی
electric conductor
هادی
leads
هادی
conductor
هادی
conductors
هادی
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
directrix
هادی خط راهنما
dredging ladder
هادی سطل
leads
کابل هادی
conductor
هادی رسانا
internal conductor
سیم هادی
electric conductor
هادی برق
light guide
هادی نور
wireway
سیم هادی
electric conductor
هادی الکتریسیته
directress
هادی خط راهنما
director sight
دوربین هادی
directing staff
ستاد هادی
water mains
لوله هادی اب
water main
لوله هادی اب
superconducter
مافوق هادی
valve guide
هادی سوپاپ
light pipe
هادی نور
light quide
هادی نور
conductors
سیم هادی
twin conductor
هادی دوبل
conductors
هادی رسانا
duct
لوله هادی
conductor
سیم هادی
vascular tissue
بافت هادی
superconductor
فوق هادی
circuit line
هادی جریان
ideal conductor
هادی ایده ال
single core
هادی تک رشتهای
leads
غلاف هادی
single conductor
هادی تک رشتهای
superconductors
فوق هادی
lead
سبقت هادی
lead
غلاف هادی
lead
کابل هادی
leads
سبقت هادی
lizard
بند هادی
lizards
بند هادی
noninductive
غیر هادی
guide bank
دیوار هادی سد
conductor rail
شینه هادی
conductor current
جریان هادی
conductive silver
نقره هادی
guide vane
تیغه هادی
bus bar
ریل هادی
guide flag
پرچم هادی
conductor resistance
مقاومت هادی
conducting staff
ستاد هادی
heat conductor
هادی حرارت
current carring wire
سیم هادی جریان
insulated conductor
هادی عایق شده
nonconductor
جسم غیر هادی
nozzle guide vane
تیغههای هادی یا راهنما
port
شیار هادی دهانه
superconducting computers
کامپیوترهای مافوق هادی
ohmage
مقاومت هادی برق
lead in
مدار هادی اشتعال
polestar
هادی مورد توجه
guides post
نفر هادی مستقر شوید
quadrattrix
راهنمای تربیع منحنی هادی
photoconductor
هادی حساس نسبت به نور
conductor
وسیله هادی اجرا کننده
conductors
وسیله هادی اجرا کننده
diathermanous
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
current
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
conductor
هادی جریان برق رشته سیم
currents
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
diathermic
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
doubled up
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
nonsparking
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
conductors
هادی جریان برق رشته سیم
electric
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
leader
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
cladding
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
leaders
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
conductors
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductor
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
bathyconductograph
وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
semis
نیمه
mid-
نیمه
mid
نیمه
midnight
نیمه شب
part way
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com