English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
program flowchart روند نمای برنامه
Other Matches
program flow روند برنامه
assembling روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
assembly نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
dual در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
detailing فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
detail فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
azimuth circle قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
close up view نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
flows روند
process روند
trend روند
trends روند
proceeding روند
flowed روند
trepan روند
trend line خط روند
processes روند
procedure روند
flow روند
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
control flow روند کنترل
bidirectional flow روند دوسویه
trends روند کار
developmental trend روند تکوینی
economic trend روند اقتصادی
trend روند کار
secular trend روند قرنی
processes فراشد روند
rate of rise of water level روند بالاامدن اب
data flow روند داده ها
process of negotiations روند مذاکرات
process روند طریقه
process فراشد روند
flowcharter روند نما
timetrend روند زمانی
pernicious trend روند قهقرایی
production process روند ساخت
trend analysis تحلیل روند
stream routing روند روانه
fission process روند انشقاق
processes روند طریقه
stream routing روند رود
upward trend روند صعودی
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
process chart نقشه روند کار
secular trend روند دراز مدت
hypertext به صفحه جددی می روند
flowchapt symbol نماد روند نما
up-river برخلاف روند جریان آب
facade نمای سر در
facades نمای سر در
fanades نمای سر در
rehashing روند پر شدن یک جدول درهم
extrapolation ادامه روند تعمیم دهی
extrapolations ادامه روند تعمیم دهی
bell زنگ در پایان هر روند بوکس
bells زنگ در پایان هر روند بوکس
modality روند [پردازه] [شیوه] [روش]
facade نمای خارجی
incrustment نمای مرمر
incrustation نمای مرمر
theoretical mode نمای نظری
inclined face of dam نمای مایل سد
full view نمای روبرو
full view نمای تمام رخ
front view نمای جلو
front view نمای جلویی
auxiliary view نمای کمکی
fronting نمای ساختمان
fronting نمای جلو
front نمای ساختمان
front نمای جلو
landscaped نمای زمین
landscaping نمای زمین
landscapes نمای زمین
top view نمای فوقانی
plan view نمای بالا
frontages نمای ساختمان
face نمای خارجی
faces نمای خارجی
upstream face نمای سراب
partial view نمای جزیی
outside view نمای خارجی
moment index نمای گشتاور
frontispieces نمای سردر
linear perspective نمای خطی
frontage نمای ساختمان
outlines نمای کلی
alternating perspective نمای متناوب
outlining نمای کلی
two tower facade نمای دو برجی
aerial perspective نمای هوایی
outlined نمای کلی
outline نمای کلی
waterproofing upstream face پوشش نمای سر اب
frontispiece نمای سردر
front نمای ساختمان
downstream face نمای پایاب
east elevation نمای غربی
side view نمای جانبی
end gable نمای جانبی
mantelpieces نمای بخاری
mantlepieces نمای بخاری
rear sight نمای پشت
facades نمای خارجی
fanades نمای خارجی
chimneypiece نمای بخاری
close up view نمای کلوزاپ
contour نمای کرانی
display image نمای تصویر
sectional view نمای برشی
facade نمای خارجی
brick facing نمای اجری
city view نمای شهر
side view نمای جنبی
side view نمای پهلویی
fore front نمای اصلی
landscape نمای زمین
mantelpiece نمای بخاری
listings کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listing کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
lover's lane <idiom> جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
products customarily found in a pharmacy کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
snapback پاس دادن توپ دراغازهر روند
accelerometer سرعت نمای هواپیما
display foreground پیش نمای تصویر
marble facing نمای سنگ مرمری
air speed indicator سرعت نمای هواپیما
episcotister محرک نمای دیداری
deviascope قطب نمای کشتی
reversible perspective نمای بازگشت پذیر
magnetic compass قطب نمای مغناطیسی
planisphere جهان نمای مسطح
inclined face of dam نمای شیبدار بند
storm card طوفان نمای دریایی
georama جهان نمای پوک
gyro compass قطب نمای ژیروسکوپی
gyro compass قطب نمای نجومی
astro compass قطب نمای ژیروسکوپی
astro compass قطب نمای نجومی
tableau دور نمای نقاشی
tableaus دور نمای نقاشی
taximeter مسافت نمای تاکسی
tableaux دور نمای نقاشی
shadow tuning indicator میزان نمای سایهای
to front a house with marble نمای خانهای رابامرمرساختن
induction compass قطب نمای القائی
strict profile view نمای نیمرخ کامل
sea front نمای دریایی شهر
sea fiont نمای دریایی شهر
angular perspective نمای زاویه دار
back facade نمای پشت ساختمان
vegetation نشو و نمای نباتی
waviness موج نمای جعد
shop fronts ازاره نمای بنا
shop front ازاره نمای بنا
face [نمای خارج ساختمان]
What are the collection procedures for ...? روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
assets که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
planisphere جهان نمای سطح نما
compass azimuth گرای قطب نمای کشتی
myers briggs type indicator سنخ نمای مایرز- بریگز
characteristic مقدار نمای یک عدد اعشاری
speed light چراغ سرعت نمای دریایی
cello phane کاغذ شیشه نمای سلولزی
magnetic indicator سمت نمای مغناطیسی هواپیما
briggs meyers type indicator سنخ نمای بریگز- مایر
coverage diagram نمای منطقه زیر پوشش
sinusoidal projection نقشه جهان نمای مسطح
speed cones مخروق سرعت نمای ناو
cathode ray oscilloscope نوسان نمای اشعه کاتدی
direction board پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
characteristically مقدار نمای یک عدد اعشاری
lensatic قطب نمای عدسی دار
aperiodic compass قطب نمای چفت شونده
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
prismatic قطب نمای اینه دار
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com