English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
replication رونوشت دفاع
Other Matches
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
facsimiles رونوشت عینی رونوشت
facsimile رونوشت عینی رونوشت
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
defense دفاع وزارت دفاع
one on one دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
copying رونوشت
carbon copy رونوشت
transcripts رونوشت
transcript رونوشت
copy رونوشت
copied رونوشت
carbon copies رونوشت
repeats رونوشت
repeat رونوشت
copies رونوشت
make a copy of رونوشت برداشتن
carbon copies رونوشت کاربنی
memory dump رونوشت ازحافظه
cetified copy رونوشت مصدق
letter book کتاب رونوشت
exact copy رونوشت عین
certified copy رونوشت مصدق
carbon copy رونوشت کاربنی
office copy رونوشت مصدق
letter book رونوشت نامه
counterpart همکار رونوشت
counterparts همکار رونوشت
dump رونوشت انباشتن
facsimile رونوشت مصدق
facsimile رونوشت گرفتن
transcribing رونوشت برداشتن
facsimiles رونوشت مصدق
facsimiles رونوشت گرفتن
transcribe رونوشت برداشتن
transcribed رونوشت برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
transcripts نسخه رونوشت
transcript نسخه رونوشت
duplicators ماشین تهیه رونوشت
deed of poll سند بدون رونوشت
duplicator ماشین تهیه رونوشت
screen dump رونوشت صفحه نمایش
facsimile رونوشت عینی نمابرد
transcriptions سواد برداری رونوشت
true copy رونوشت مطابق با اصل
facsimiles رونوشت عینی نمابرد
transcription سواد برداری رونوشت
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
microcopy رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
certified copy رونوشت گواهی رسمی شده
probate رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
tenor فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenors فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
disaster dump رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
probate تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
munition دفاع
pleading دفاع
parried دفاع
parries دفاع
vindication دفاع
tae دفاع با پا
advocation دفاع
defend دفاع
one man block تک دفاع
parrying دفاع
parry دفاع
advocacy دفاع
czech defence دفاع چک
defenses دفاع
apologias دفاع
apologia دفاع
defense دفاع
uncovered بی دفاع
block دفاع
answering دفاع
answer دفاع
answered دفاع
defended دفاع
defending دفاع
fencing دفاع
blocked دفاع
answers دفاع
defence دفاع
defends دفاع
blocks دفاع
robatsch defence دفاع روباتش
alekhine's defence دفاع الخین
right of self preservation حق دفاع از خود
in self defence برای دفاع
right of self defence حق دفاع مشروع
anti menchanized defense دفاع ضدمکانیزه
propugn دفاع کردن از
kake uke دفاع قلابی
pirc defence دفاع پیرک
russian defence دفاع روسی
age ake دفاع بالارونده
scandinavian defence دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for دفاع کردن
janisch defence دفاع یانیش
hasty defense دفاع تعجیلی
indefensible غیرقابل دفاع
defensive منطقه دفاع
janisch defence دفاع شلیمان
implead دفاع کردن
juji uke دفاع ضربدری
indefensibility دفاع ناپذیری
achi komi دفاع فشاری
active defense دفاع عامل
fullback دفاع پوششی
internal defense دفاع داخلی
department of defense وزارت دفاع
morote uke دفاع با دست
position defense دفاع موضعی
nagashi uke دفاع پرسی
dory defence دفاع دوری
makki دفاع کردن
dutch attack دفاع برد
ego defence دفاع خود
national defence دفاع ملی
d. armour اسلحه دفاع
damiano's defence دفاع دامیانو
morote uke دفاع دوتایی
deraign دفاع کردن
deliberate defense دفاع بافرصت
defensive board دفاع سبد
meran defence دفاع مران
defense in place دفاع در محل
defense in depth دفاع در عمق
mikazuki uke ushiro geri دفاع هلالی
double guard دفاع با دو دست
national defense دفاع ملی
composite defense دفاع مرکب
closed variation دفاع تاراش
pierce the block شکافتن دفاع
pillsbury defence دفاع پیلزبری
kwon دفاع با دست
plea of accused دفاع متهم
polish defence دفاع لهستانی
benoni defence دفاع بنونی
position defense دفاع یا پدافندثابت
ball hawking دفاع خوب
legitimate defence دفاع مشروع
philidor's defence دفاع فیلیدور
buckler دفاع کردن
classical variation دفاع ارتدوکس
offensive block دفاع تهاجمی
fencible قابل دفاع
extended defense دفاع گسترده
catenaccio دفاع بتونی
parry of debate دفاع درمنافره
perceptual defense دفاع ادراکی
backfield دفاع نفوذی
opened بی دفاع واریز نش
defends دفاع کردن از
defending دفاع کردن
defending دفاع کردن از
defended دفاع کردن
defended دفاع کردن از
defend دفاع کردن
defend دفاع کردن از
daylight نفوذ در دفاع
penetrates نفوذ در دفاع
penetrated نفوذ در دفاع
defends دفاع کردن
defendants دفاع کننده
untenable غیرقابل دفاع
opened خط بازبی دفاع
open بی دفاع واریز نش
open خط بازبی دفاع
ward off دفاع کردن
war department وزارت دفاع
yogoslav defence دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence دفاع پیرک
stand دفاع مداوم
coverage دفاع پوششی
zone defence دفاع منطقهای
penetrate نفوذ در دفاع
fend دفاع کردن
zones دفاع منطقهای
zone دفاع منطقهای
openings شکافتن دفاع
opening شکافتن دفاع
to defend [from] دفاع کردن [از]
answers دفاع کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com