Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
mouthpart
زائده نزدیک دهان
Other Matches
slaver
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth .
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
stomal
دهان دار وابسته به دهان
kiss of life
تنفس مصنوعی دهان به دهان
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
expired air method
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
process
زائده
measurement of air pressure
زائده
tab
زائده
tabs
زائده
dowel
زائده
anlage
زائده
apophysis
زائده
uncus
زائده
processes
زائده
run off
زائده
excrescent
زائده
run-off
زائده
run-offs
زائده
styloid process
زائده سهمی
appendixes
زائده کوچک
appendix
زائده کوچک
ear
خوشه زائده
ears
خوشه زائده
glands
زبانه زائده
coronoid process
زائده منقاری
trimming
قطع زائده ها
gland
زبانه زائده
trimmings
قطع زائده ها
uncinus
زائده قلابی
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
cirrate
دارای زائده و ضمیمه
thistledwon
زائده پر مانند خار
winglet
زائده بال مانند
trimming cutter
قطع کننده زائده ها
odontoid
وابسته به زائده دندانی
palpus
زائده بند بندی
sanse serif
حروف بدون زائده
mastoditis
اماس زائده پستانی
lobulate
دارای زائده کوچک
winging
بال مانند زائده حبابی
wing
بال مانند زائده حبابی
transverse process
زائده جانبی ستون فقرات
pterygoid process
زائده نازله استخوان شب پرهای
pterygoid process
زائده نازله عظم وتدی
trimming blade
تیغه قطع کننده زائده ها
adnexa
قسمتهای متصل بهم زائده
metopon
قسمت جلوی زائده جلومغز
appendectomy
برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
trimming tool
ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
pentadactylate
دارای پنج زائده شبیه پنجه
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
ligule
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
papilla
زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
epididymis
زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
astomatous
بی دهان
polystome
دهان
jibbing
دهان
chops
دهان
potato box
دهان
jibbed
دهان
OS
دهان
jibs
دهان
jib
دهان
spittle
اب دهان
saliva
اب دهان
mouthing
دهان
mouth
دهان
slobbered
اب دهان
unmuffle
دهان
slobbering
اب دهان
slobbers
اب دهان
puss
دهان
mouthed
دهان
gob
دهان
slobber
اب دهان
polystomatous
دهان
gobs
دهان
mouths
دهان
astomatal
بی دهان
widemouthed
دهان باز
cyclostomatous
دهان گرد
cyclostomate
دهان گرد
reek
بخار دهان
stomatitis
ورم دهان
reeked
بخار دهان
stomatic
شبیه دهان
stomatal
وابسته به دهان
reeking
بخار دهان
gagged
دهان باز کن
gag
دهان باز کن
gags
دهان باز کن
reeks
بخار دهان
stoma
شکاف دهان
stomatal
دهان دار
gagging
دهان باز کن
stomatology
دهان پزشکی
toho
دهان ببر
palates
سقف دهان
oral
از راه دهان
orals
از راه دهان
palate
سقف دهان
fetid
گند دهان
astomatal
فاقد دهان
slobber
دهان را اب انداختن
to shut up
دهان بستن
slobbered
دهان را اب انداختن
say a mouthful
<idiom>
حرف دهان پر کن
scolds
ادم بد دهان
stomatous
دهان دار
scold
ادم بد دهان
throats
صدا دهان
throat
صدا دهان
mum's the word
<idiom>
دهان قرص
slobbers
دهان را اب انداختن
slobbering
دهان را اب انداختن
halitosis
گند دهان
mouth
در دهان گذاشتن
mouthing
در دهان گذاشتن
mouthwashes
دهان شویه
mouthed
در دهان گذاشتن
mouthy
دهان دار
gymnostomous
برهنه دهان
microstomous
کوچک دهان
neb
پوزه دهان
openmouthed
دهان باز
spit
اب دهان خدو
spits
اب دهان خدو
insalivate
اب دهان زدن به
fomalhaut
دهان ماهی
rictus
چاک دهان
mouthwash
دهان شویه
mouth-watering
دهان آب انداز
mouths
در دهان گذاشتن
scolded
ادم بد دهان
peroral
از راه دهان
paralysis of the face
لغو یا کجی دهان
gagged
دهان بند بستن
mug
ساده لوح دهان
gag
دهان بند بستن
mugged
ساده لوح دهان
slobbering
اب دهان روان ساختن
Wellington
چکمه دهان گشاد
fondants
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant
شیرینی ای که در دهان اب میشود
yap
[American E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
To muzzle the people.
دهان مردم را بستن
gagging
دهان بند بستن
slobber
اب دهان روان ساختن
xerostomia
خشکی دهان
[پزشکی]
slobbered
اب دهان روان ساختن
mugging
ساده لوح دهان
orinasal
از دهان و بینی درامده
squiggles
در دهان قرقره کردن
aboral
نقطه مقابل دهان
squiggle
در دهان قرقره کردن
throw to the wolves
<idiom>
به دهان گرگ انداختن
socket
کام
[سقف دهان]
fetor oris
بدبویی دهان
[پزشکی]
dry mouth syndrome
خشکی دهان
[پزشکی]
bad breath
بدبویی دهان
[پزشکی]
halitosis
بدبویی دهان
[پزشکی]
gags
دهان بند بستن
muzzling
دهان بند دهنه
trap
نیرنگ فریب دهان
blurt
از دهان بیرون انداختن
mugs
ساده لوح دهان
dry mouth
خشکی دهان
[پزشکی]
muzzles
دهان بند دهنه
ejaculate
از دهان بیرون پراندن
muzzled
دهان بند دهنه
ejaculated
از دهان بیرون پراندن
ejaculates
از دهان بیرون پراندن
clump block
قرقره دهان گشاد
ejaculating
از دهان بیرون پراندن
to escape one's lips
از دهان کسی در رفتن
trap
دهان
[اصطلاح روزمره]
hagfish
مارماهی دهان گرد
swearer
ادم بد دهان وفحاش
muzzle
دهان بند دهنه
fullmouthed
دارای دهان کامل
screw up
غنچه کردن دهان
sound off
مزه دهان کسیرافهمیدن
spiracular
شبیه سوراخ دهان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com