Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
downwash
زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
Other Matches
tabbed flap
فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
apparent wander
انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
down
سوی پایین بطرف پایین
declination
زاویه انحراف زاویه میل
hunting
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
downstroke
ضربه بطرف پایین
downswing
نوسان بطرف پایین
concentration cell corrosion
نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
step turn
چرخش بطرف پایین تپه
bate
بال زدن بطرف پایین
retrorse
بطرف پایین و عقب خم شده
to push down
بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
angle of convergence
زاویه انحراف
tilt angle
زاویه انحراف
declination
زاویه انحراف
deflections
زاویه انحراف
deflection
زاویه انحراف
deflection angle
زاویه انحراف
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
downbeat
حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
drift angle
زاویه انحراف مسیر
angle drift
انحراف زاویه مسیر
draft angle
زاویه انحراف یا شیب
angle of sideslip
زاویه انحراف جانبی
magnetic bearing
زاویه انحراف مغناطیسی
aspect angle
زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
drift angle
زاویه انحراف از سمت حرکت
wash in
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
aspect angle
زاویه انحراف گلوله از بیم رادار
cant
انحراف قبضیتن توپ زاویه میل قنداق
turnkey
کلید دار زندان دستگاه انحراف سنج زاویه
isoclinic wing
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
variable incidence
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
inflexed
منحنی یا کج شده بطرف داخل یا خارج و یابطرف پایین ویابطرف قطب و محور منحرف شده
deviations
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviation
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
atmospheric refraction
شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
drifting
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifted
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
unstable airfoil
ایرفویل ناپایدار
stable airfoil
ایرفویل پایدار
skyward
بطرف اسمان بطرف بالا
notches
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notch
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
preccession
انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
chord plane
صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
charactristic curve
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
channeled
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
depresses
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
By a happy coincidence.
دراثر حسن تصادف
windbound
متوقف دراثر باد
to fog off
دراثر رطوبت پوسیدن
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
ether extract
ماده الی محلول دراثر
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
electrocution
کشتن یا مرگ دراثر برق
companionate
بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
frost hoil
ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
lunitidal
وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
suntan
قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
suntans
قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
photoglyph
صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
psychomotor
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
cacogenesis
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
sea fire
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
strain hardening
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
catalyst
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
moraine
سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
sbend distortion
لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
sympathetic detonation
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
windage
کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
boggle
دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
catalysts
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
form utility
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
electromagnetic wave
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
apparent recession
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
collisions
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
hydrofoils
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
evangelical
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
hydrofoil
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
sagging
تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
into
بطرف
at
بطرف
levo
بطرف چپ
in-
بطرف
in
بطرف
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
mercantilists
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
apporro
بطرف جلو
frontwards
بطرف جلو
upgrades
بطرف بالا
downwards
بطرف پائین
mesail
بطرف وسط
mesal
بطرف وسط
pakkorro
بطرف بیرون
upgrading
بطرف بالا
coastward
بطرف ساحل
to
بطرف روبطرف
manward
بطرف انسان
onwards
بطرف جلو
rearward
بطرف عقب
atop
بطرف بالا
orients
بطرف خاوررفتن
orienting
بطرف خاوررفتن
mediad
بطرف وسط
home
بطرف خانه
aport
بطرف چپ کشتی
orient
بطرف خاوررفتن
with
بطرف درجهت
coastwards
بطرف ساحل
heavenward
بطرف اسمان
cephalad
متمایل بطرف سر
riverward
بطرف رودخانه
upgraded
بطرف بالا
edgeways
بطرف جلوباشد
to the east of
بطرف مشرق
dorsad
بطرف پشت
on
بعلت بطرف
edgewise
بطرف لبه
frontward
بطرف جلو
upward
بطرف بالا
upwards
بطرف بالا
homeward
بطرف منزل
cityward
بطرف شهر
without
بطرف خارج
eastwards
بطرف مشرق
upgrade
بطرف بالا
abaft
بطرف عقب
homes
بطرف خانه
toward
بطرف نسبت به
earthward
بطرف زمین
earthwards
بطرف زمین
to win over to one's side
بطرف خوداوردن
forwards
بطرف جلو
bump
ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
northeastward
بطرف شمال شرقی
outwards
بطرف خارج بیرونی
gravitates
متمایل شدن بطرف
adaxial
متمایل بطرف محور
southern
جنوبا بطرف جنوب
gravitated
متمایل شدن بطرف
gravitate
متمایل شدن بطرف
nobbles
بطرف خود اوردن
biteuro chagi
ضربه پا بطرف اریب
cephalad
متمایل بطرف راس
gravitating
متمایل شدن بطرف
phototropism
گرایش بطرف نور
northwardly
بطرف شمال شمالی
nobbling
بطرف خود اوردن
norther
بیشتر بطرف شمال
nobble
بطرف خود اوردن
northwestwards
بطرف شمال غربی
nobbled
بطرف خود اوردن
outward
بطرف خارج بیرونی
stern ward
بطرف عقب کشتی
astern
بطرف عقب پسین
uptilt
بطرف بالا کج کردن
upthrust
حرکت بطرف بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com