Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
Other Matches
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
abeam
یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
abeam
امتداد عمود برمحور طولی
inertia welding
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
angle of incidence
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
angle of rotation
زاویه دوران
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
moustaches
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
perpendicular
[to]
<adj.>
عمود
[بر]
perpendicular
عمود
tate
عمود
perpendecular
عمود
normal
عمود
vertically
بطور عمود
barbican
دو برج عمود
normal vector
بردار عمود
barbacan
دو برج عمود
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
declination
زاویه انحراف زاویه میل
relative plot
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
stapled
عمود چهارپایه تخت
normal shock wave
موج ضربهای عمود
tate zuki
ضربه عمود مشت
stapling
عمود چهارپایه تخت
staple
عمود چهارپایه تخت
cross-banded
[روکشی با تارهای عمود]
athwart
عمود به خط میتنی قایق
tail planes
سطوح دم
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
orthogonal mesh reinforcement
شبکه ارماتور عمود برهم
nadir
پای عمود نافر خط ندیر
composite area
سطوح مرکب
At lower levels.
در سطوح پایین تر
t position
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
neotral position
وضع بدن عمود بر سطح مسیر
batardeau
[دیوار عمود بر روی گودال یا چاله]
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
energy gap
فاصله سطوح انرژی
aloft
سطوح بالا در بالای
isothermal layer
سطوح هم حرارت اب دریا
pitch curves
تلاقی سطوح طرفین دندانه
ailavator
سطوح فرامین روی بال
formwork at cirved section
قالب بندی در سطوح منحنی
tail boom
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
fairing
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
formwork unexposed
قالب بندی سطوح نامرئی
calyculate
دارای سطوح حفره دار
formwork exposed
قالب بندی سطوح مرئی
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
bright work
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
adhesion
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
fogging
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
isotherm follower
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
full rubber
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
x cut crystal
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cam ground piston
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
deflection of vertical
اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
cutting angle
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
crossed controls
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
balanced control surfaces
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
bulk yarn
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
inhibiting
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
actuating horns
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamic heating
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
aerodynamics
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
self relative
نسبی
proportional
نسبی
consanguineous
نسبی
relative humidity
نم نسبی
relative code
کد نسبی
comparatives
نسبی
comparative
نسبی
respective
نسبی
proportional limit
حد نسبی
relative
نسبی
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
self relative address
نشانی نسبی
relative minimum
حداقل نسبی
relative compaction
تراکم نسبی
specific gravities
چگالی نسبی
specific gravity
چگالی نسبی
relative minimum
می نیمم نسبی
relative error
خطای نسبی
relative term
لفظ نسبی
relative jurisdiction
صلاحیت نسبی
relative location
ترتیب نسبی
relative majority
اکثریت نسبی
relative maximum
ماکزیمم نسبی
relative maximum
حداکثر نسبی
relative solvation
حلالپوشی نسبی
relative density
چگالی نسبی
relative solubility
انحلالپذیری نسبی
emissivity
تابش نسبی
comparative cover
پوشش نسبی
relative bearing
جهت نسبی
comparative advantage
برتری نسبی
relative bearing
گرای نسبی
ipsative scale
مقیاس نسبی
ipsative score
نمره نسبی
relative precision
دقت نسبی
comparative costs
هزینههای نسبی
relative frequency
بسامد نسبی
sanguinity
قرابت نسبی
relative motion
حرکت نسبی
relative movement
حرکت نسبی
relative nullity
بطلان نسبی
relative permeability
نفوذپذیری نسبی
relative prices
قیمتهای نسبی
genealogical
نسبی شجرهای
relative harmonic content
مانده نسبی
comparative advantage
مزیت نسبی
relative value
مقدار نسبی
relative viscosity
گرانروی نسبی
relative velocity
سرعت نسبی
proportional representation
انتخابات نسبی
consanguinity
قرابت نسبی
relative address
آدرس نسبی
distortion factor
مانده نسبی
relative wind
باد نسبی
relativeness
نسبی بودن
relativism
نسبی نگری
proportional tax
مالیات نسبی
relative
خودی نسبی
relativity
فرضیه نسبی
relative address
نشانی نسبی
fractional error
خطای نسبی
stranger in blood
غیر نسبی
relationship by bood
قرابت نسبی
sib
منسوب نسبی
relationship by blood
قرابت نسبی
whole blood
قرابت نسبی
persons related to another by descent
اقارب نسبی
relative income
درامد نسبی
persons related to another by parentage
اقارب نسبی
relative humidity
رطوبت نسبی
relative dispersion
پراکندگی نسبی
relative permitivity
گذردهی نسبی
relative density
دانسیته نسبی
blood relationship
خویشاوندی نسبی
blood relationship
قرابت نسبی
relative importance
اهمیت نسبی
proportional liability partnership
شرکت نسبی
relationship by blood
خویشاوندی نسبی
brinelling
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
relative bearing
سمت نسبی ناو
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
relative value of pieces
ارزش نسبی سوارها
relative addressing
نشانی دهی نسبی
relative addressing
نشان دهی نسبی
relative refractory period
دوره بی پاسخی نسبی
relativize
بصورت نسبی در اوردن
relative supersaturation
ابر سیری نسبی
relative dielectric constant
ثابت دی الکتریک نسبی
employment rate
میزان نسبی اشتغال
relative deformation
تغییر شکل نسبی
relative coding
برنامه نویس نسبی
strains
تغییر شکل نسبی
cultural relativism
نسبی نگری فرهنگی
sound level
شدت نسبی صوت
strains
افزایش طول نسبی
strain
تغییر شکل نسبی
strain
افزایش طول نسبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com