Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
Other Matches
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
datum dan buoy
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
civision
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
fog signal
علایم مه
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
informative signs
علایم اخباری
indication signs
علایم راهنمایی
load lines
علایم بارگیری
indication of masculinity
علایم رجولیت
plimsol mark
علایم بارگیری
identification markings
علایم شناسایی
sleeve emblem
علایم سراستین
morse code
علایم مورس
draught marks
علایم ابخور
control markings
علایم کنترل
fiducial marks
علایم پوشاننده
reflecting stud
علایم شبنما
qualifying symbols
علایم توصیفی
traffic sign
تابلو علایم
visual signal
علایم بصری
cipher text
علایم رمز
hazard signs
علایم خطر
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
military symbols
علایم قراردادی نظامی
emblems
با علایم نشان دادن
base symbol
علایم قراردادی مبنا
signal
علایم مخابراتی مخابرات
ghost signals
علایم راداری سرگردان
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
accounting symbol
علایم مشخصه حساب
signaled
علایم مخابراتی مخابرات
signalled
علایم مخابراتی مخابرات
hazard signs
علایم امکان تولیدخطر
emblem
با علایم نشان دادن
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
break up
مرز علایم مشخصه هدف
break up
حد فاصل علایم مشخصه هدف
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
radar echo
علایم روی صفحه رادار
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
descriptive name
شرح علایم روی نقشه
grid ticks
علایم شبکه بندی نقشه
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
berne list
کتاب علایم شناسایی بین المللی
fiducial marks
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
چرب زبان زبان دار
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
زبان تازی زبان عربی
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
blinker
چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
signed route
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
grid ticks
علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
pipped
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pips
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
sanitize
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
spurious signal
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
shoulder mark
نشان سردوشی علایم سردوشی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
landmark
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
landmarks
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
flag semaphore
سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
language
زبان
language lab
زبان
two tongued
زبان
tongue
[language]
زبان
glossa
زبان
as one man
با یک زبان
apt language
زبان ای پی تی
apl language
زبان ای پی ال
hound's tongue
سگ زبان
rpg language
زبان ار پی جی
languages
زبان
abusers
بد زبان
abuser
بد زبان
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
languages
زبان ها
grss language
زبان جی پی اس اس
tongueless
بی زبان
tongues
زبان
language
زبان
c++
زبان ++C
tongue
زبان
body language
زبان بدن
high dutch
زبان المانی
psycholinguistics
روانشناسی زبان
sign languages
زبان اشاره
pushtu
زبان افغانستان
Chinese
زبان چینی
jargon
زبان فنی
jargon
زبان حرفهای
gaulish
زبان گال
written language
زبان نوشتاری
zend
زبان زند
hibernian
ایرلندی زبان
mother tongues
زبان مادری
fortran iv
زبان فرترن 2
sign language
زبان اشاره
sign languages
زبان علامات
human language
زبان بشری
symbolic language
زبان نمادی
Hebrew
زبان عبری
cobol
زبان کوبول
sign language
زبان علامات
idioms
زبان ویژه
idiom
زبان ویژه
publication language
زبان نشری
mother tongue
زبان مادری
icelandic
زبان ایسلندی
protolanguage
زبان قدیمی
fortran
زبان فرترن
zibet
زبان هندی
tartar
زبان تاتاری
Dutch
زبان هلندی
language laboratories
آزمایشگاه زبان
language laboratory
آزمایشگاه زبان
baby-talk
زبان بچهگانه
British
زبان انگلیسی
halophrastic language
زبان تک واژهای
glossal
مربوط به زبان
grammer
دستور زبان
Latin
زبان لاتین
pseudolanguage
شبه زبان
philology
زبان شناسی
glossitis
ورم زبان
gramarey
دستور زبان
glossology
زبان شناسی
philology
علم زبان
tartars
زبان تاتاری
tongue-tied
زبان بسته
Afrikaans
زبان آفریکانز
sweet spoken
شیرین زبان
Celtic
زبان سلتی
graphic language
زبان نگارهای
gestural postural language
زبان اطواری
publication language
زبان انتشارات
gift of the gab
روانی زبان
delphinium
گل زبان در قفا
gujarati
زبان گجراتی
She has a vicious tongue .
بد زبان است
glib tongued
چرب زبان
delphiniums
گل زبان در قفا
linguistics
زبان شناسی
linguistics
علم زبان
glibness
طلاقت زبان
glottology
زبان شناسی
roumanian
زبان رومانی
dumb language
زبان حال
the persian language
زبان فارسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com