English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
Other Matches
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
down time زمان توقف
idle period زمان توقف
machine idle time زمان توقف ماشین
machine down time زمان توقف ماشین
dwell ساکن شدن زمان توقف
dwelled ساکن شدن زمان توقف
dwells ساکن شدن زمان توقف
block time زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sector of search منطقه تجسس رادار
surveillance radar رادار تجسس هدف
seeker رادار تجسس هدف
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
cycle زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycles زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
radar دستگاه رادار
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
rawinsonde دستگاه راوین رادار هواسنجی
image degradation کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar prediction بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar tracking تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
crystal balls گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
asdic دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
machine idle time زمان معطلی دستگاه
machine down time زمان معطلی دستگاه
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
predictor دستگاه محاسب زمان انفجار
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
multiplex telegraphy دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
phlegm [secretion in the airway during inflammation] بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting زمان حاضر زمان حال
seek time زمان جستجو زمان طلب
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival زمان حضور زمان رسیدن
present زمان حاضر زمان حال
presented زمان حاضر زمان حال
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
presents زمان حاضر زمان حال
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
radar رادار
radar beacon راهنمای رادار
radar quardship نگهبانی رادار
agl رادار هواپیما
search radar رادار تجسسی
radar installation تاسیسات رادار
radar ranging میدان رادار
crystal ball انتن رادار
radar countermeasures اقدامات ضد رادار
radar beam پرتو رادار
aerial radar رادار هوایی
radar trapping اختلال رادار
radar man متصدی رادار
radar equipment تجهیزات رادار
radar engineering مهندسی رادار
radar location موقعیت رادار
aircraft gun laying رادار هواپیما
radar network شبکه ی رادار
radar operator متصدی رادار
sensor رادار مراقبتی
radar boresight محوریابی رادار
radar trace علامت رادار
acquisition radar رادار هدفیابی
counter circuit کنتور رادار
surveillance radar رادار مراقبتی
radarman متصدی رادار
radome برج رادار
radome اطاق رادار
teleran رادار تلویزیونی
doppler radar رادار داپلر
radar alimeter فرازیاب رادار
doppler radar رادار دوپلر
acquisition radar رادار هدفیاب
corner reflector پریکسوپ رادار
sidelooking airborne radar رادار جانبی
crystal balls انتن رادار
radar scope صفحه رادار
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
radar beacon برج مراقبت رادار
b scope صفحه کاتد رادار
radar boresight تطابق خط دید رادار
radar countermeasures پیش گیریهای ضد رادار
beam width عرض بیم رادار
radar clutter منطقه کور رادار
airborne sensor رادار مراقبتی هوابرد
radar beacon برج دیدبانی رادار
sbend distortion لرزش تصویر رادار
screening elevation تراز مانع رادار
sidelobe بیم جانبی رادار
acquisition radar رادار اکتشاف هدف
radar scan مراقبت بوسیله رادار
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
fire control radar رادار کنترل اتش
radar screen صفحه تصویر رادار
radar scope صفحه دید رادار
raydit رادار اقیانوس نگار
radome گنبد انتن رادار
warning radar رادار هشدار دهنده
sector of search منطقه مراقبت رادار
echo برگشت امواج رادار
echoed برگشت امواج رادار
echoes برگشت امواج رادار
echoing برگشت امواج رادار
radar measurement اندازه گیری رادار
active sonar رادار دریایی فعال
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
radar prediction کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar ranging تنظیم تیر به وسیله رادار
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
aspect change تغییرمنظر هدف از دید رادار
radar altimetry ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
clutter برفک انداختن صفحه رادار
radar echo علایم روی صفحه رادار
aspect angle زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
radar clutter منطقه پوشیده از دید رادار
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
plan position indicator صفحه رادار ناو یا هواپیما
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
helical scanning بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
loran رادار مسافت سنج دریایی
unattended ground sensor رادار مراقبت زمینی خودکار
clutters برفک انداختن صفحه رادار
scans یک دور گردش انتن رادار
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
cluttered برفک انداختن صفحه رادار
scan یک دور گردش انتن رادار
corner reflector پریکسوپ تنظیم هدف رادار
blips تصویری بر روی صفحه رادار
tactical air navigation رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
shoran شورن رادار اب نگار بردکوتاه
azimuth stabilized ppi صفحه رادار با سمت ثابت
beam width عرض ستون امواج رادار
scanned یک دور گردش انتن رادار
aspects رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
blip تصویری بر روی صفحه رادار
aspect رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
clara منطقه رادار پاک است
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
scurve distortion لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
sidelobe ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
hunting نوسان دادن انتن رادار درردیابی
fiducial marks علایم منطبق شونده در صفحه رادار
acquire کشف و تعیین محل هدف با رادار
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
railing تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
radome پوشش محافظ روی رادار یاانتن
radome پوشش پلاستیکی انتن رادار درهواپیما
aspect angle زاویه انحراف گلوله از بیم رادار
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
altitude hole ناحیه کور در منطقه دید رادار
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com