Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
land
زمین پیاده شدن برجستگی بین خانها
Other Matches
lands
برجستگی شیار خانها ریلهای راهنما
contour line
خط برجستگی زمین
peg out
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
disembarkation
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
tuberculum
برجستگی
gland
برجستگی
bosses
برجستگی
nose
برجستگی
swells
برجستگی
swelled
برجستگی
swell
برجستگی
glands
برجستگی
knobbly
پر از برجستگی
eminence
برجستگی
embossment
برجستگی
eminency
برجستگی
boss
برجستگی
bossed
برجستگی
bossing
برجستگی
noses
برجستگی
prominence
برجستگی
grossness
برجستگی
illustriousness
برجستگی
illustrousness
برجستگی
ness
برجستگی
snob
برجستگی
notbility
برجستگی
saliency
برجستگی
notability
برجستگی
snobs
برجستگی
salience
برجستگی
colliculus
برجستگی
apophysis
برجستگی
rilievo
برجستگی
remerkableness
برجستگی
prosiliency
برجستگی
prominency
برجستگی
pre eminence
برجستگی
convexity
برجستگی
picturesqueness
برجستگی
pone
برجستگی
overhauled
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
bossed
گلمیج برجستگی
superior colliculus
برجستگی زبرین
inferior colliculus
برجستگی زیرین
barrel cam
برجستگی طبلی
height of rise
ارتفاع برجستگی
bossy
دارای برجستگی
stick-ups
برجستگی داشتن
boss
گلمیج برجستگی
thread
شیار برجستگی
threads
شیار برجستگی
outstand
برجستگی داشتن
bossiness
دارای برجستگی
bossing
گلمیج برجستگی
tuberculation
برجستگی یازگیل
high relief
برجستگی زیاد
stick-up
برجستگی داشتن
bosses
گلمیج برجستگی
alto relievo
برجستگی زیاد
stick up
برجستگی داشتن
tubercle
برجستگی روی استخوان
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
curbs
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
relieving
تغییر پست دادن برجستگی
crank cheek
برجستگی گونههای میل لنگ
relieve
تغییر پست دادن برجستگی
acromphalus
برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
curbing
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbed
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
acrosome
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
curb
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
relieves
تغییر پست دادن برجستگی
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tuber
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
teethridge
برجستگی استخوان فک که حفرههای دندانها بر ان قراردارد
tubers
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
blistered
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blisters
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
trippet
زبانه یا برجستگی چرخ که درفواصل معین بچرخ دیگرمیخورد
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
crow steps
لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
surfer's knot
ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
codpieces
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpiece
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
crown-steps
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
esker
برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
joggle
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
swells
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swell
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swelled
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
peripatetic
پیاده رو
pedestrians
پیاده
afoot
پیاده
path
پیاده رو
paths
پیاده رو
dismounted
پیاده
pavement
پیاده رو
walked
پیاده رو
sidewalk
پیاده رو
walkways
پیاده رو
walkway
پیاده رو
pedestrian
پیاده
side walk
پیاده رو
walks
پیاده رو
infantry man
پیاده
infantry
پیاده
impledge
پیاده
pavements
پیاده رو
on of
پیاده
footpath
پیاده رو
foot bank
پیاده رو
footway
پیاده رو
foot infantry
پیاده
footer
پیاده رو
footpaths
پیاده رو
sidewalks
پیاده رو
pedestrian bridge
پل پیاده رو
foot slogger
پیاده
foot bridge
پل پیاده رو
walk
پیاده رو
ganway
پل پیاده رو
pignorate
پیاده
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
alight
پیاده شدن
alighted
پیاده شدن
banquette
نیمکت پیاده رو
disembark
پیاده کردن
disembark
پیاده شدن
alighting
پیاده شدن
demodulator
پیاده کننده
armored infantry
پیاده مکانیزه
pedestrianism
پیاده روی
dismantling
پیاده کردن
kerbs
جدول پیاده رو
kerbs
حاشیه پیاده رو
kerb
جدول پیاده رو
turnable foot bridge
پل پیاده رو گردان
kerb
حاشیه پیاده رو
dismantled
پیاده کردن
alights
پیاده شدن
disassemble
پیاده کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com