English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
English Persian
countermining زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
Other Matches
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
skim sweeping پاک کردن سطحی مینها
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
mine mooring اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند
chain shortening کوتاه کردن زنجیری
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
burning train مسیر انفجار سیکل انفجار
control buoy بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
caterpillars تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
caterpillar تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
random processing پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
crepitate انفجار پی درپی کردن
bursts منفجر کردن انفجار
burst منفجر کردن انفجار
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
chains 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
untune بی ترتیب کردن
phase out به ترتیب خارج کردن
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
agrees ترتیب دادن درست کردن
circuitry مداربندی کردن ترتیب مدارها
dispose ترتیب کارها رامعین کردن
agreeing ترتیب دادن درست کردن
agree ترتیب دادن درست کردن
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
to phase out something به ترتیب خارج کردن چیزی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
to dress a salad with mayonnaise مزین کردن [ترتیب دادن ] سالاد با مایونز
alphasort مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
collated مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
accession به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
collates مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
reformat فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
disarranging بی ترتیب کردن مختل کردن
derange بی ترتیب کردن دیوانه کردن
disarranged بی ترتیب کردن مختل کردن
wanton بی ترتیب کردن شهوترانی کردن
disarrange بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranges بی ترتیب کردن مختل کردن
catenarian زنجیری
concatenation هم زنجیری
bandog سگ زنجیری
cyclic زنجیری
chain bridge پل زنجیری
andromeda زن زنجیری
andromedae زن زنجیری
riprap سنگچینی بی ترتیب صدای وزش باد تند سنگریزی کردن
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
sleeve link دکمه زنجیری
cyclic item اقلام زنجیری
sprocket hole سوراخ زنجیری
sprocket دندانهء زنجیری
chain letters نامهی زنجیری
chain growth polymerization بسپارش زنجیری
chain letter نامهی زنجیری
chain saw اره زنجیری
chain polymerization بسپارش زنجیری
chain reactions واکنش زنجیری
synthetic polymer بسپار زنجیری
lockstitch کوک زنجیری
chain saws اره زنجیری
chain reaction واکنش زنجیری
catenation زنجیری شدن
chain mail زره زنجیری
cumulative ionization یونش زنجیری
chain stitch بافت زنجیری
series turn دورهای زنجیری
chain guage اشل زنجیری
chains شبکه زنجیری
chain printer چاپگر زنجیری
series circuits مدارهای زنجیری
tape gauge اشل زنجیری
series coil پیچک زنجیری
chain banking بانکداری زنجیری
series connection اتصال زنجیری
linkage effects اثرات زنجیری
series field میدان زنجیری
chain effects اثرات زنجیری
series conductor رسانای زنجیری
chain clamp گیره زنجیری
series generator مولد زنجیری
chain rule قانون زنجیری
chained files فایلهای زنجیری
motor converter تبدیلگر زنجیری
cascade converter تبدیلگر زنجیری
chained list لیست زنجیری
Lunatic. Raving mad. دیوانه زنجیری
cascade control تنظیم زنجیری
addition polymerization بسپارش زنجیری
chain stopper خفت زنجیری
chain splice پیوند زنجیری
chain شبکه زنجیری
series resonant circuit مدار همنوای زنجیری
caterpillar gate دریچه چرخ زنجیری
chain rule قاعده زنجیری [ریاضی]
chain reaction واکنش زنجیری یاهستهای
skirmisher صورت بندی زنجیری
chain reactions واکنش زنجیری یاهستهای
lockstitch کوک زنجیری زدن
track layting tractor تراکتور چرخ زنجیری
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
chain survey نقشه برداری زنجیری
streptobacillus باسیلهای زنجیری وپیوسته
crawler loader لودر چرخ زنجیری
free radical chain reaction واکنش زنجیری رادیکالی
chain winding سیم پیچ زنجیری
chatelain کمربند زنجیری زنانه
lineup اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
concatenation motor control تنظیم زنجیری سرعت موتور
record رکورد داده در یک فایل زنجیری
series parallel dimming اتصال زنجیری- موازی لامپها
multiple series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
catenulate دارای شکل زنجیری زنجیروار
series wound motor موتور با سیم پیچ زنجیری
chains رکود داده در یک فایل زنجیری
parallel series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
chain react تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
catena 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
pusher tractor تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
alphabetize به ترتیب الفبا نوشتن باحروف الفبا بیان کردن
blow-ups انفجار
displosion انفجار
brisance انفجار
plosion انفجار
blastment انفجار
blow-up انفجار
blow out انفجار
blast انفجار
pop انفجار
detonations انفجار
detonation انفجار
popped انفجار
blasts انفجار
pops انفجار
eruption انفجار
blasting انفجار
bursts انفجار
explosions انفجار
blow up انفجار
explosion انفجار
burst انفجار
crackles صدای انفجار پی در پی
detonable قابل انفجار
yielded بازده انفجار
detonatable قابل انفجار
detonation انفجار ناگهانی
yield بازده انفجار
detonating slab مسیر انفجار
combustiblity قابلیت انفجار
the force of the explosion شدت انفجار
crackled صدای انفجار پی در پی
detonation cord سیم انفجار
detonation charge خرج انفجار
misfires گیر در انفجار
blast wave موج انفجار
detonative اماده انفجار
blasting machine دستگاه انفجار
aerial burst انفجار هوایی
outbursts انفجار غضب
explosion hazard خطر انفجار
detonation انفجار ضربهای
yields بازده انفجار
destruct system سیستم انفجار
blow out سوختن انفجار
combustion chamber اطاق انفجار
lead in مداررابط انفجار
big bang انفجار بزرگ
blast effect اثر انفجار
explosive قابل انفجار
crackle صدای انفجار پی در پی
explosimeter انفجار سنج
explosive force نیروی انفجار
explosive force قدرت انفجار
explosiveness قابلیت انفجار
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com