English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
collector drain زهکش اصلی
main drain زهکش اصلی
Other Matches
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
drained زهکش
drains زهکش
draining زهکش
collecting drain زهکش
gulleys زهکش
gullies زهکش
gully زهکش
drain زهکش
drain embankment of dam خاکریزی زهکش سد
drainage course لایه زهکش
drains کشیدن زهکش
drainage basin حوزه زهکش
drainage cut زهکش میانبر
pervious blanket لایه زهکش
pervious blanket فرش زهکش
drainage gallery دالان زهکش
draining زهکش فاضل اب
collector ditch راه اب زهکش
drains زهکش فاضل اب
drainage gallery گالری زهکش
drain کشیدن زهکش
collectors راه اب زهکش
drainpipe زهکش ابگذر
drain زهکش فاضل اب
joint drain زهکش عمودی
collector راه اب زهکش
drained زهکش فاضل اب
drained کشیدن زهکش
waste pipe لوله زهکش
draining کشیدن زهکش
drainage well چاه زهکش
underdrain زهکش زیرزمینی
toe drain زهکش پایه
tail drain نهر زهکش
drainpipes زهکش ابگذر
dry stone drain زهکش خشکه چینی
catch pit مجرای روباز زهکش
french drain زهکش خشکه چینی
drain joints فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
vertical sand drainage زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
fundametal اصلی
master اصلی
line link خط اصلی
main attack تک اصلی
head اصلی
inherent اصلی
main deck پل اصلی
main door در اصلی
main stem خط اصلی
isogeny هم اصلی
texts اصلی
text اصلی
immanent اصلی
ingrown اصلی
masters اصلی
mastered اصلی
native code کد اصلی
proto اصلی
rudimental اصلی
arches اصلی
arch- اصلی
arch اصلی
organic اصلی
major <adj.> اصلی
quintessential <adj.> اصلی
substantive [essential] <adj.> اصلی
vital <adj.> اصلی
parent اصلی
genuine اصلی
essential <adj.> اصلی
mainline اصلی
mainlined خط اصلی
mainlined اصلی
mainlines خط اصلی
mainlines اصلی
mainlining خط اصلی
mainlining اصلی
primary اصلی
mainline خط اصلی
intrinsic اصلی
essentials اصلی
essential اصلی
elemental اصلی
fundamental اصلی
normative اصلی
elementary اصلی
principle اصلی
primordial اصلی
germinal اصلی
aboriginals اصلی
aboriginal اصلی
primarily اصلی
main lines خط اصلی
main line خط اصلی
seminal اصلی
quintessential اصلی
first-hand اصلی
functional اصلی
primal اصلی
principals اصلی
principal اصلی
main خط اصلی
main <adj.> اصلی
primitive اصلی
initials اصلی
initialling اصلی
elementarily اصلی
initialled اصلی
initialing اصلی
initialed اصلی
initial اصلی
trunks خط اصلی
trunk خط اصلی
firsthand اصلی
prime اصلی
primed اصلی
primes اصلی
majored اصلی
major اصلی
basics اصلی
basic اصلی
radical اصلی
cardinal اصلی
cardinals اصلی
radicals اصلی
original اصلی
originals اصلی
majoring اصلی
cardinal points جهات اصلی
basic shaft محور اصلی
base piece توپ اصلی
cardinal headings جهات اصلی
bottom hole سوراخ اصلی
basic ration جیره اصلی
basic variable متغیر اصلی
basic pay حقوق اصلی
lighting mains خط روشنایی اصلی
basic size اندازه اصلی
busbar شین اصلی
current coil پیچک اصلی
cutting time زمان اصلی
ground state تراز اصلی
high line پل رابط اصلی
home country کشور اصلی
home port پایگاه اصلی
hypostatic اصلی- فرضی
initial thrust ضربه اصلی
key currencies ارزهای اصلی
key industries صنایع اصلی
leading insurer بیمه گر اصلی
main anode اند اصلی
main attack حمله اصلی
main axis محور اصلی
main battery باطری اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com