Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
left over
زیاد امده
Other Matches
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
gibbous
بر امده
ridgy
بر امده
incoming
امده
fordone
از پا در امده
who came?
کی امده
who came?
که امده
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
jutting
پیش امده
leavened bread
نان ور امده
peregrin or rine
از خارجه امده
underhung
پیش امده
exserted
پیش امده
exserted
بیرون امده
enthetic
ازبیرون امده
exopathic
ازبیرون امده
get
بدست امده
jambs
تیربیرون امده
jamb
تیربیرون امده
red-hot
تاب امده
impassionate
به جنبش امده
in
:رسیده امده
new come
تازه امده
unbred
بدببار امده
worker
ازکار در امده
in-
:رسیده امده
gets
بدست امده
getting
بدست امده
saleint
بیرون امده
protractive
جلو امده
protrudent
جلو امده
red hot
تاب امده
protrusive
جلو امده
projective
جلو امده
aggregate
جمع امده
aggregates
جمع امده
saleintiant
بیرون امده
protrusile
جلو امده
overdue
دیر امده
overshot
پیش امده
landed
فرود امده
prognathous
پیش امده
worked up
ازکار در امده
prognathic
پیش امده
take steps
اقدامات بعمل امده
bay window
پنجره پیش امده
you might have come
باید امده باشید
twinborn
دوقلو بدنیا امده
unhandy
مشکل بدست امده
ecstatically
بوجد امده نشئهای
ecstatic
بوجد امده نشئهای
inchoate
تازه بوجود امده
neoteric
تازه بدنیا امده
cantilever
تیر پیش امده
beetle brow
پیشانی پیش امده
petiolar
از برگدم بیرون امده
bay windows
پنجره پیش امده
apogean
از زمین بالا امده
projecting jaw
ارواره پیش امده
born in the purple
در نازونعمت بدنیا امده
self born
از خود بوجود امده
peregrine
ازخارجه امده مسافر
lugs
هر عضو جلو امده چیزی
venose
دارای رگهای متعددوبر امده
prognathous
دارای ارواره پیش امده
lug
هر عضو جلو امده چیزی
lugging
هر عضو جلو امده چیزی
to t. to account
زیر account امده است
to run short
زیر short امده است
rimrock
لبه بر امده صخره مزبور
bow window
پنجره پیش امده کمانی
prognathic
دارای ارواره پیش امده
flanges
لبه بیرون امده چرخ
ramus
قسمت بر امده واطاله یافته
flange
لبه بیرون امده چرخ
lugged
هر عضو جلو امده چیزی
extrusive
اخراج کننده بیرون امده
his stomach sticks out
شکمش پیش امده است
bucktooth
دندان گراز یا پیش امده
air landed
فرود امده از راه هوا
instances have occurred that
مواردی پیش امده است
visors
لبه پیش امده کلاه
hardly earned money
پول سخت بدست امده
weather worn
تحت تاثیر هوا در امده
visor
لبه پیش امده کلاه
vizor
لبه پیش امده کلاه
bow windows
پنجره پیش امده کمانی
kid glove
ازلای زرق وبرق بیرون امده
forestage
قسمت جلو امده صحنه نمایش
ill gotten
با وسایل غیر مشروع بدست امده
the bird took its perch
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
biologic
بدست امده اززیست شناسی عملی
nook
قطعه زمین پیش امده برامدگی
whyŠthere is the answer
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
ventricous
بادکرده دارای شکم پیش امده
oversailing of facade
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
post edit
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
bay windows
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
ribby
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
bay window
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormers
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormer
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
industrial wealth
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lyophil
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
it is of doubtful proveance
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
rimrock
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
prize courts
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
odontolite
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
escarpments
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpment
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
apomict
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
pandects
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
microsoft word
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
margin productivity
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
wind aided
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
surcharge
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
flanges
لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
brown minor
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
flange
لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
hematogenous
از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
ventricos
بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
he is an incarnate fiend
دیوی است که بصورت ادمی در امده است
protrusile
دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
united nations organization
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
post tensioning
پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
no end of
زیاد
glaring
زیاد
great-
زیاد
high
زیاد
intensely
زیاد
swingeing
زیاد
extensive
زیاد
numerous
زیاد
supererogatory
زیاد
greatest
زیاد
immoderate
زیاد
heart break
غم زیاد
over and above
زیاد
late
زیاد
many
زیاد
excessive
زیاد
to a large extent
زیاد
extortionary
زیاد
tremendously
زیاد
extortionate
زیاد
intensively
زیاد
thickest
زیاد
profusely
زیاد
large adv
زیاد
thicker
زیاد
immane
زیاد
hugely
زیاد
generous
زیاد
not a lettle
زیاد
muckle
زیاد
mickle or muckle
زیاد
mickle
زیاد
outrageously
زیاد
in quantities
زیاد
too much
زیاد
vastly
زیاد
mortally
زیاد
thick
زیاد
great
زیاد
squeamishly
زیاد
widest
زیاد
in excess
زیاد
for all the world
بی کم و زیاد
overly
زیاد
heavily
زیاد
much
زیاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com