English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
beau ideal زیبای تمام عیار کمال مطلوب
Other Matches
utopiannism اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
ideal کمال مطلوب
ideals کمال مطلوب
optimal مربوط به کمال مطلوب
nympholept کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
sterling تمام عیار
full scale تمام عیار
dyed-in-the-wool تمام عیار
pucka تمام عیار
pukka تمام عیار
full-scale تمام عیار
dyed-in-the-wool تمام و کمال
perfected بی عیب تمام عیار
hip and thigh یکسره تمام عیار
perfects بی عیب تمام عیار
perfecting بی عیب تمام عیار
perfect بی عیب تمام عیار
full bodied money پول تمام عیار
full and final settlement تسویه تمام و کمال
to pay off تمام و کمال پرداختن
to pay up تمام و کمال پرداختن
holergasia روان پریشی تمام عیار
full bodied gold coin سکه طلای تمام عیار
He was every inch a frenchman. اویک فرانسوی تمام عیار بود
ideal index شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
doll زن زیبای نادان
dolls زن زیبای نادان
wonderlands کشور زیبای خیالی
wonderland کشور زیبای خیالی
alloy عیار
globetrotters عیار
subtil عیار
globetrotter عیار
errant عیار
rover عیار
carat عیار
carats عیار
long headed عیار
alloys عیار
fineness عیار
perfectness کمال
maturity کمال
svelte با کمال
completeness کمال
exactitude کمال
svelt زن با کمال
delelopment کمال
plentitude کمال
decentness کمال
sophistication کمال
throroughness کمال
integrity کمال
amplitude کمال
crowns حد کمال
period کمال
periods کمال
crown حد کمال
perfection کمال
thoroughness کمال
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
base ore کانه کم عیار
assayer صاحب عیار
fineness عیار فلزات
gold carats f. زرهیجده عیار
assays عیار گرفتن
assay عیار گرفتن
plate mark نشان عیار
evaluate عیار گرفتن
scrutinize عیار گرفتن
bolt [examine] عیار گرفتن
survey عیار گرفتن
check عیار گرفتن
determine عیار گرفتن
titration تعیین عیار
enquire into عیار گرفتن
examine عیار گرفتن
explore عیار گرفتن
title عیار عوض
titles عیار عوض
analyse [British] عیار گرفتن
analyze [American] عیار گرفتن
assay عیار گرفتن
dissect [analyse] عیار گرفتن
inspect عیار گرفتن
investigate عیار گرفتن
look into عیار گرفتن
study عیار گرفتن
woefully <adv.> با کمال تاسف
unfortunately <adv.> با کمال تاسف
matures به حد کمال رسیدن
mature به حد کمال رسیدن
to perfection بحد کمال
nephrotomy کمال منتها
regretfully <adv.> با کمال تاسف
acme نقطهء کمال
consummation کمال منتها
regrettably <adv.> با کمال تاسف
sad to say [regrettably] <adv.> با کمال تاسف
accomplishment کمال هنر
perfectible کمال پذیر
perfectibility کمال پذیری
plenitude کمال سرشاری
apogee نقطهء کمال
perfectionism کمال گرایی
hone به کمال رساندن
to the life با کمال دقت
decently از روی کمال
elaborateness کمال دقت
edifying کمال اور
economic maturity کمال اقتصادی
the utmost love کمال محبت
entelechy کمال اول
finished مهذب با کمال
terminate تمام شدن تمام کردن
terminated تمام شدن تمام کردن
terminates تمام شدن تمام کردن
pixing the coin سنجش عیار سکه
assays عیار گرفتن سنجش
hallmark انگ نشانه عیار
hallmarks انگ نشانه عیار
monetary stand عیار قانونی مسکوکات
assay عیار گرفتن سنجش
optimal حد مطلوب
favorites مطلوب
favourite مطلوب
favourites مطلوب
favorable مطلوب
favorite مطلوب
favourite or vor مطلوب
coveted مطلوب
indign نا مطلوب
optimum مطلوب
optimum حد مطلوب
desired مطلوب
meridian اوج درجه کمال
complementarity کمال اصل متممیت
meridians اوج درجه کمال
perfection of savagery کمال وحشی گری
primes کمال بهترین قسمت
the pink ofhealth کمال تندرستی یا صحت
to attain perfection بحد کمال رسیدن
prime کمال بهترین قسمت
in the pink در کمال تندرستی یا صحت
primed کمال بهترین قسمت
alloys عیار زدن معتدل کردن
alloy عیار زدن معتدل کردن
standards عیار قانونی استاندارد مقرر
bullion شمش فلزات با عیار معین
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
optimum point نقطه مطلوب
desired leading مسیر مطلوب
optimum population حد مطلوب جمعیت
optimum speed سرعت مطلوب
safe velocity سرعت مطلوب
target profit سود مطلوب
economic order quantity حد مطلوب سفارش
optimal solution راه حل مطلوب
at a premium بسیار مطلوب
optimum مقدار مطلوب
nice دلپذیر مطلوب
merit goods کالاهای مطلوب
lief مطلوب مایل
optimum height ارتفاع مطلوب
favourable موافق مطلوب
nicest دلپذیر مطلوب
desirable خواستنی مطلوب
optimum output تولید مطلوب
optimum حالت مطلوب
nicer دلپذیر مطلوب
titrate عیارچیزی را معین کردن عیار گرفتن
bland شیرین و مطلوب نجیب
blander شیرین و مطلوب نجیب
blandest شیرین و مطلوب نجیب
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
towardly امید بخش مطلوب
eligible واجد شرایط مطلوب
It is much sought after. بسیار مطلوب است.
optimum allocation of resources تخصیص مطلوب منابع
ideal irrigation interval فاصله مطلوب ابیاری
inflationary gap سطح اشتغال مطلوب
optimal planning برنامه ریزی مطلوب
optimization بدست اوردن حد مطلوب
favourably بطور مساعد یا مطلوب
I'll be happy to help [assist] you. من با کمال میل در اختیار شما هستم.
gonogenesis کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
desired ground zone نقطه ترکش اتمی مطلوب
to wait for a favorable opportunity منتظر یک فرصت مطلوب بودن
desired rate of capital accumulation نرخ تراکم سرمایه مطلوب
To obtain the desired result . نتیجه مطلوب را بدست آوردن
ideally مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
desirability درجه تمایل شرایط مطلوب
idealistic مطلوب وابسته به ارمان گرایی
your action produced the desired effect اقدامتان اثر مطلوب بخشید
desideratum ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
desired leading سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
drive to maturity جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
autumn برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
autumns برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
tuner زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com