Dictiornary-Farsi | ساختگی غیر واقعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
false	ساختگی غیر واقعی


Other Matches

cambridge equation	نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter	ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
architecture proper	معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
The real problem is not whether machines think but whether men do.	مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
made up	ساختگی
made-up	ساختگی
artificial	ساختگی
phoneys	ساختگی
factitious	ساختگی
fictitious	ساختگی
make-believe	ساختگی
dummy	ساختگی
mocks	ساختگی
mocking	ساختگی
mocked	ساختگی
mock	ساختگی
imitations	ساختگی
imitation	ساختگی
whopper	ساختگی
whoppers	ساختگی
synthetic	ساختگی
dummies	ساختگی
pinchbeck	زر ساختگی
spurious	ساختگی
make believe	ساختگی
sham	ساختگی
phonies	ساختگی
counterfeits	ساختگی
counterfeiting	ساختگی
counterfeited	ساختگی
counterfeit	ساختگی
colourable	ساختگی
shams	ساختگی
ersatz	ساختگی
colorable	ساختگی
forged	ساختگی
affected	ساختگی
phoney	ساختگی
bogus	ساختگی
fictional	ساختگی
dummies	ادم ساختگی
dummy	مصنوعی ساختگی
fabricated language	زبان ساختگی
dummies	ادمک ساختگی
quacked	دروغی ساختگی
quack	دروغی ساختگی
dummy	ادمک ساختگی
wig	گیس ساختگی
dummies	مصنوعی ساختگی
dummy	ادم ساختگی
wigs	گیس ساختگی
make-up	داستان ساختگی
quacks	دروغی ساختگی
quacking	دروغی ساختگی
peg-legs	پای ساختگی
dummy variable	متغیر ساختگی
dummy stimuli	محرکهای ساختگی
dummy module	برنامه ساختگی
dummy module	رویه ساختگی
dummy instruction	دستورالعمل ساختگی
dummy argument	نشانوند ساختگی
demureness	ازرم ساختگی
contrived scarcity	کمیابی ساختگی
compose sequence	دخشه ساختگی
factitious disorder	اختلال ساختگی
factitiousness	ساختگی بودن
fleuret	گل ساختگی کوچک
artificial intelligence	هوش ساختگی
factitious	ساختگی مصنوعی
peg-leg	پای ساختگی
fictive	ساختگی افسانهای
fictitiousness	ساختگی بودن
fagot vote	رای ساختگی
made	مصنوع ساختگی
faggot vote	رای ساختگی
compose sequence	ترتیب ساختگی
namby	ساختگی و بی مغز
false	ساختگی نادرست
synthetic rubber	لاستیک ساختگی
pseudoproblem	مساله ساختگی
artificially	بطور مصنوعی یا ساختگی
curcumin	رنگ نارنجی ساختگی
demurely	با ازرم باوقاروشرم ساختگی
sham marriage	عروسی ساختگی یا دروغی
phony	حقه باز ساختگی
venetian pearl	مروارید ساختگی توپر
fly book	قوطی مگس ساختگی
secundine artem	بطور ساختگی یا مصنوعی
ruise	شایعات داستان ساختگی
dummy argument	ارگومان یا نشانوند ساختگی
mim	باوقار ساختگی کمرو
artificiality	مصنوعی یا ساختگی بودن
padding	کلمات یارکوردهای ساختگی
pretendedly	بطور ساختگی یا بخود بسته
non-events	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
computed price	قیمت ساختگی معادل administeredprice
non-event	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
make up	ساختمان یاحالت داستان ساختگی
apocryphal	دارای اعتبار مشکوک ساختگی
artifici tooth	دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
pseuds	پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseud	پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseudo	پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
to put on frills	سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
kill devil	طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
bionic	وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
price as natural ice	یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
thermosetting plastics	پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
actual	واقعی
lifelike	واقعی
positive	واقعی
right	واقعی
concrete	: واقعی
actuals	واقعی
true life	واقعی
ex post	واقعی
ex post saving	واقعی
veracious	واقعی
veritable	واقعی
objective	واقعی
objectives	واقعی
factual	واقعی
veridical	واقعی
McCoy	واقعی
virtual	واقعی
real	واقعی
essential	واقعی
righting	واقعی
essentials	واقعی
unfeigned	واقعی
card-carrying	واقعی
factually	واقعی
righted	واقعی
very	واقعی
literal	واقعی
thermoplastics	پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
jisen	مبارزه واقعی
real value	ارزش واقعی
true power	توان واقعی
airy-fairy	غیر واقعی
objective data	دادههای واقعی
true form	فرم واقعی
objective value	ارزش واقعی
never-never	غیر واقعی
true complement	مکمل واقعی
out of pocket expenses	هزینه واقعی
unreal	غیر واقعی
true complement	متمم واقعی
real score	نمره واقعی
real sector	بخش واقعی
real capital	سرمایه واقعی
true vertical	قائم واقعی
real address	آدرس واقعی
historical costs	هزینه واقعی
never-never land	غیر واقعی
incidental expenses	هزینههای واقعی
real anxiety	اضطراب واقعی
real wage	مزد واقعی
real costs	هزینههای واقعی
real earnings	درامدهای واقعی
real memory	حافظه واقعی
real storage	انباره واقعی
true slump	نشست واقعی
real numbers	اعداد واقعی
real mode	حالت واقعی
real income	درامد واقعی
real fluid	سیال واقعی
real assets	دارائیهای واقعی
make something happen	واقعی کردن
execute	واقعی کردن
make a reality	واقعی کردن
matter-of-fact	بطور واقعی
matter of fact	بطور واقعی
put into practice	واقعی کردن
put into effect	واقعی کردن
bring into being	واقعی کردن
carry out	واقعی کردن
down to earth	حقیقی واقعی
unrealistic	غیر واقعی
fulfill [American]	واقعی کردن
nominal	غیر واقعی
very	واقعی فعلی
accomplish	واقعی کردن
bring inbeing	واقعی کردن
insubstantial	غیر واقعی
down-to-earth	حقیقی واقعی
actualise [British]	واقعی کردن
realizes	واقعی کردن
realized	واقعی کردن
realize	واقعی کردن
realising	واقعی کردن
realises	واقعی کردن
realised	واقعی کردن
put inpractice	واقعی کردن
carry into effect	واقعی کردن
realizing	واقعی کردن
put ineffect	واقعی کردن
real	واقعی موجود
true	واقعی حقیقی