Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
foundation
سازمان خیریه
charity organization
سازمان خیریه
Other Matches
sub domain
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
charitable
خیریه
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
pious foundations
بنگاههای خیریه
benefits society
انجمن خیریه
alms house
مسافرخانه خیریه
charitable institution
موسسه خیریه
foundation
موسسه خیریه
welfare
سعادت خیریه
charity
موسسه خیریه
charities
موسسه خیریه
institutionalism
سیاست خیریه واخلاقی
exhibition game
بازی نمایشی به نفع خیریه
sorority
انجمنهای خیریه یا کلوب نسوان
sisterhood
انجمن خیریه مذهبی نسوان
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
colleger
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
rummage sale
حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
corody
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structures
سازمان سازمان دادن
structuring
سازمان سازمان دادن
structure
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
سازمان
[سازمان اداری ]
institutionalism
سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
flag day
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
system
سازمان
systems
سازمان
structure
سازمان
inst
سازمان
activities
سازمان
activity
سازمان
organism
سازمان
departments
سازمان
organisms
سازمان
department
سازمان
institution
سازمان
machinery
سازمان
structures
سازمان
organizations
سازمان
organisations
سازمان
organization
سازمان
structuring
سازمان
visual organization
سازمان دیداری
force structure
سازمان یکانها
labor organization
سازمان کارگری
tailors
سازمان دادن
economic organization
سازمان اقتصادی
labor service
سازمان کار
planning organization
سازمان برنامه
file organization
سازمان فایل
file organization
سازمان پرونده
social organization
سازمان اجتماعی
table of organization
جدول سازمان
task organization
سازمان رزمی
nonprofit organization
سازمان غیرانتفاعی
board of inspection and survey
سازمان بازرسی
unit structure
سازمان یکان
United Nations
سازمان ملل
organization chart
لوحه سازمان
sensory organization
سازمان حسی
counterintelligence
سازمان ضد جاسوسی
organized
سازمان یافته
data organization
سازمان داده ها
tailor
سازمان دادن
organizes
سازمان دادن
organising
سازمان دادن
physiques
سازمان بدن
physique
سازمان بدن
clandestine
سازمان پنهانی
systems
مجموعه سازمان
system
مجموعه سازمان
organizational
مربوط به سازمان
organizing
سازمان دادن
organize
سازمان دادن
organisations
سازمان بندی
organization
سازمان بندی
reorganization
تجدید سازمان
organises
سازمان دادن
organizations
سازمان بندی
reorganizes
دوباره سازمان دادن
reorganized
تجدید سازمان کردن
social security organization
سازمان تامین اجتماعی
reorganized
دوباره سازمان دادن
reorganize
تجدید سازمان کردن
reorganize
دوباره سازمان دادن
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
reorganizes
تجدید سازمان کردن
reorganizing
دوباره سازمان دادن
direction
سازمان دهی یامدیریت
chief programmer
سازمان برنامه نویسی
reorganizing
تجدید سازمان کردن
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
reorganising
تجدید سازمان کردن
reorganising
دوباره سازمان دادن
front office
سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
geological survey
سازمان زمین شناسی
hiring hall
اژانس یا سازمان کاریابی
directed
مدیریت یا سازمان دهی
Organization of American States
سازمان دول امریکایی
direct
مدیریت یا سازمان دهی
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
nonprofit organization
سازمان غیر انتفاعی
organized market
بازار سازمان یافته
directs
مدیریت یا سازمان دهی
economic reorganization
تجدید سازمان اقتصادی
restructured
تجدید سازمان کردن
reorganises
تجدید سازمان کردن
reorganises
دوباره سازمان دادن
reorganised
تجدید سازمان کردن
reorganised
دوباره سازمان دادن
food and agricultural organization
سازمان خواروبار وکشاورزی
organize
بازار سازمان یافته
stablishment
قسمت نظامی سازمان
cento
سازمان پیمان مرکزی
restructures
تجدید سازمان کردن
compositions
ارایش یکان سازمان
composition
ارایش یکان سازمان
organizes
بازار سازمان یافته
tribalism
سازمان وتشکیلات قبیلهای
infrastructure
سازمان زیر سازی
organizing
بازار سازمان یافته
cadres
اعضای یک سازمان نظامی
cadre
اعضای یک سازمان نظامی
organized
سازمان داده شده
world health organization
سازمان بهداشت جهانی
reforms
اصلاحات تجدید سازمان
reform
اصلاحات تجدید سازمان
restructure
تجدید سازمان کردن
reorganization
تجدید سازمان کردن
advance organizer
پیش سازمان دهنده
united nations organization
سازمان ملل متحد
table of organization and equipment (toe
جدول سازمان و تجهیزات
u.n.
سازمان ملل متحد
association for women in computing
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
organises
بازار سازمان یافته
United Nations
سازمان ملل متحد
organising
بازار سازمان یافته
type table
نوع جدول سازمان
task organization
سازمان برای رزم
the church e.
سازمان قانونی کلیسا
organization for european economic coopr
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
mafia
سازمان سری دولت ستیز
OAS
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
north atlantic treaty organization (nato
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
OPEC
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
mafias
سازمان سری و قانون شکن
ku klux klan
سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
mafias
سازمان سری دولت ستیز
international standards organization
سازمان استانداردهای بین المللی
international refugee organization
سازمان بین المللی اوارگان
APEC
سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
organization of central american states
سازمان دول امریکای مرکزی
gosplan
سازمان برنامه ریزی شوروی
sequential file organization
سازمان دهی ترتیبی فایل
e c s c (european coal & steel commissio
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
mafia
سازمان سری و قانون شکن
reorder point
نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
army management structure
سازمان مدیریت نیروی زمینی
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
consumer organization
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
gestapo
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
distributions
سازمان دادن پراکندگی تیر
organization of petroleum exporting cont
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
distribution
سازمان دادن پراکندگی تیر
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
eia
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
international peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
to shake up
[a company]
<idiom>
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
general assmbly of the united nations
مجمع عمومی سازمان ملل متحد
record
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
task organization
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
NATO
مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
C.I.A
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
preprocess
اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
forming up
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
iso
Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
IMA
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
bilateral infrastructure
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
physical
سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
trust territory
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
de scramble
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com