English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
clandestine سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
Other Matches
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
movement نهضت
causing نهضت
rising نهضت
cause نهضت
causes نهضت
revolt نهضت جنبش
reformer طرفدار نهضت
reformers طرفدار نهضت
labor movement نهضت کارگری
revolts نهضت جنبش
reformation نهضت جنبش
irredentism نهضت بازستانی
crusading جنگ مذهبی نهضت
crusade جنگ مذهبی نهضت
crusaded جنگ مذهبی نهضت
initial movement نهضت اول پیشقدمی
crusades جنگ مذهبی نهضت
Zionism صهیون گرایی نهضت صهیونیسم
reform movement جنبش یا نهضت برای اصلاحات
Zionism نهضت تمرکز بنی اسرائیل درفلسطین
sturm und drang نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
neoscholasticism نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
Zionist طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
cellar زیرزمینی
subsurface ice یخ زیرزمینی
subsurface water اب زیرزمینی
underground زیرزمینی
underground water اب زیرزمینی
ground water اب زیرزمینی
subterranean زیرزمینی
cellars زیرزمینی
under ground working استخراج زیرزمینی
underground mine معدم زیرزمینی
underground furnace کوره زیرزمینی
underground cable کابل زیرزمینی
underdrain زهکش زیرزمینی
under ground survey برداشت زیرزمینی
camouflet حفره زیرزمینی
under ground mining استخراج زیرزمینی
cavern حفره زیرزمینی
caverns حفره زیرزمینی
tunnel دالان زیرزمینی
tunneled دالان زیرزمینی
tunnelled دالان زیرزمینی
dug out پناهگاه زیرزمینی
ground water trench بریدگی اب زیرزمینی
ground water table سفره اب زیرزمینی
ground water table سطح اب زیرزمینی
ground water storage اب انباشت زیرزمینی
ground water runoff جریان زیرزمینی
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
ground water ابهای زیرزمینی
fixed ground water اب زیرزمینی ماندگار
kobold غول زیرزمینی
underground شبکه زیرزمینی
tunnels دالان زیرزمینی
subsoil irrigation ابیاری زیرزمینی
subsoil drainage زهکشی زیرزمینی
subbing ابیاری زیرزمینی
mattamore انبار زیرزمینی
grotto غار زیرزمینی
grottoes غار زیرزمینی
grottos غار زیرزمینی
earth house خانه زیرزمینی
mine راه زیرزمینی
tunneling دالان زیرزمینی
burrows سوراخ زیرزمینی
burrowing سوراخ زیرزمینی
burrowed سوراخ زیرزمینی
burrow سوراخ زیرزمینی
mines راه زیرزمینی
mined راه زیرزمینی
underground railway راه اهن زیرزمینی
rhizmatous دارای ساقه زیرزمینی
metro راه آهن زیرزمینی
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
underground راه اهن زیرزمینی
kanat کانالهای زه کشی زیرزمینی
hypogeum قسمت زیرزمینی بنا
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
atomic underground burst ترکش زیرزمینی اتمی
fluctutaion of water table نوسان سفره اب زیرزمینی
metros راه آهن زیرزمینی
under ground راه اهن زیرزمینی
silo مخزن زیرزمینی غلات و غیره
endophagous تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
culvert لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
rhizomatous دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
culverts لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
falangisme نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
clandestine سازمان پنهانی
keyth rope system شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
molehill توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehills توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
dowse پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
junction well چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
observation pipe لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
mole hill توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
satyagraha اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
south american revolution انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
extermination براندازی
counter subversion ضد براندازی
abolishment براندازی
verthrow براندازی
subversive عملیات براندازی
subversives عملیات براندازی
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
subversion سرنگون کردن حکومت سیستم براندازی
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
subversive مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
subversives مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structure سازمان سازمان دادن
structuring سازمان سازمان دادن
structures سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
latently به پنهانی
concealed پنهانی
hidings پنهانی
hiding پنهانی
occultness پنهانی
taking refuge پنهانی
hideousness پنهانی
hugger mugger پنهانی
covert پنهانی
cryptographic پنهانی
deliescence پنهانی
furtiveness پنهانی
latency مرحله پنهانی
latency پنهانی ناپیدایی
sneaks حرکت پنهانی
encryption پنهانی کردن
cryptogram پیام پنهانی
under hand درنهان به پنهانی
covert operations عملیات پنهانی
sneaked حرکت پنهانی
sneak حرکت پنهانی
privacy پوشیدگی پنهانی
cache memory حافظه پنهانی
potential نهانی پنهانی
abditory انبار پنهانی
autotelic دارای عزم پنهانی
encryption algorithm الگوریتم پنهانی کردن
secrecy پنهانی بودن سریت
to be in cahoots with somebody [ to connive with somebody] [to make common cause with somebody] <idiom> همدستی پنهانی با کسی
undercurrents عمل پنهانی زیر موج
undercurrent عمل پنهانی زیر موج
to decamp با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
to skive off early [British English] با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
tamper مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
bugged اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
systems سازمان
organization سازمان
activity سازمان
system سازمان
activities سازمان
machinery سازمان
inst سازمان
departments سازمان
institution سازمان
structuring سازمان
organisations سازمان
department سازمان
organisms سازمان
organism سازمان
structures سازمان
structure سازمان
organizations سازمان
to have a nibble پنهانی تکه تکه [کوچک] خوردن
organize سازمان دادن
charity organization سازمان خیریه
organized سازمان یافته
systems مجموعه سازمان
table of organization جدول سازمان
labor organization سازمان کارگری
labor service سازمان کار
foundation سازمان خیریه
physique سازمان بدن
force structure سازمان یکانها
task organization سازمان رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com