Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
twentyfour second clock |
ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال |
|
|
Other Matches |
|
three second clock |
ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال |
three second rule |
قانون 3 ثانیه در بسکتبال |
ten second rule |
قانون 01 ثانیه در بسکتبال |
twentyfour second rule |
قانون 42 ثانیه در بسکتبال |
sundial |
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی |
sundials |
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی |
Look at the watch. |
نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است. |
limit indicator |
نشاندهنده تلرانس |
meters |
کنتور نشاندهنده |
dual indicator |
نشاندهنده دوتایی |
indicator diagram |
دیاگرام نشاندهنده |
phase indicator |
نشاندهنده فاز |
meter |
کنتور نشاندهنده |
zone time |
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی |
By my watch it's five to nine. |
طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است. |
My curfew is at 11. |
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد] |
charging indicator lamp |
لامپ نشاندهنده بار |
oil gage |
نشاندهنده سطح روغن |
oil level gage |
دستگاه نشاندهنده سطح روغن |
current direction indicator |
دستگاه نشاندهنده جهت جریان |
direction indicator |
دستگاه نشاندهنده جهت حرکت |
earth leakage indicator |
دستگاه نشاندهنده نشتی زمین |
magnatic direction indicator |
دستگاه نشاندهنده جهت مغناطیسی |
call fee indicator |
دستگاه نشاندهنده نرخ تلفن |
standard time |
ساعت بین المللی ساعت استاندارد |
spindle |
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت |
spindles |
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت |
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. |
او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید. |
basketball |
بسکتبال |
forced sale |
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است |
legalism |
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی |
the law is not retroactive |
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند |
code |
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن |
decompression table |
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص |
basketball |
توپ بسکتبال |
cages |
بازی بسکتبال |
hoop |
حلقه بسکتبال |
backboard |
تخته بسکتبال |
biddy basketball |
بسکتبال کودکان |
cage |
بازی بسکتبال |
baskets |
حلقه بسکتبال |
hoops |
حلقه بسکتبال |
basket |
حلقه بسکتبال |
basketball |
بازی بسکتبال |
quintets |
تیم بسکتبال |
five |
تیم بسکتبال |
quintet |
تیم بسکتبال |
stuffs |
ابشار در حلقه بسکتبال |
stuff |
ابشار در حلقه بسکتبال |
double dribble |
خطای دوبل در بسکتبال |
stuffed |
ابشار در حلقه بسکتبال |
three second violation |
خطای 3 ثانیه در بسکتبال |
belly |
قسمت زیر تخته بسکتبال |
swish |
گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال |
swished |
گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال |
swishes |
گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال |
netball |
بازی شبیه بسکتبال با 7بازیگر |
swishing |
گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال |
three point play |
خطا روی پرتابگر در بسکتبال |
bellies |
قسمت زیر تخته بسکتبال |
declaratory statute |
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند |
law of procedure |
قانون اصول محاکمات قانون شکلی |
backiron |
صفحه فلزی پشت حلقه بسکتبال |
three point circle |
قوس زمین زیر حلقه بسکتبال |
synchronous |
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است |
clockwise |
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت |
canons |
قانون کلی قانون شرع |
canon |
قانون کلی قانون شرع |
penal statute |
قانون جزایی قانون مجازات |
say's law |
قانون سی . براساس این قانون |
o'clock |
ساعت از روی ساعت |
baseball pass |
پاس با یک دست از کنار گوش در بسکتبال نوعی پرتاب توپ |
boards |
برگشت توپ از تخته بسکتبال دیوار چوبی دور زمین |
lubber's line |
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق |
transmissions |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
transmission |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
tap in |
والیبالی زدن توپ بسکتبال انداختن گوی گلف با ضربه ارام به سوراخ |
marginal productivity law |
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت |
implied trust |
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد |
the law does not apply to him |
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود |
insides |
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز |
inside |
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز |
dive schedule |
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص |
dial test indicator |
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج |
the long arm of the law |
دست قانون [دست قدرتمند قانون] |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
timŠepiece |
ساعت |
clock |
ساعت |
Every so often . Every hour on the hour. |
دم به ساعت |
watch |
ساعت |
watched |
ساعت |
clocks |
ساعت |
watches |
ساعت |
watching |
ساعت |
ticker |
ساعت |
clocks |
ساعت ها |
clock |
ساعت |
in hour's time |
دو ساعت |
by my watch |
ساعت من |
maypop |
گل ساعت |
clk |
ساعت |
clock generator |
ساعت زا |
self-esteem |
ساعت |
zero hour |
ساعت س |
ticker [colloquial] [watch] |
ساعت |
time-piece |
ساعت |
timepiece |
ساعت |
hours |
ساعت |
hour |
ساعت |
hourly |
ساعت به ساعت |
hour ly |
ساعت به ساعت |
horologium |
ساعت |
horologii |
ساعت |
horologe |
ساعت |
h hour |
ساعت س |
timepiece |
ساعت |
passion flower |
گل ساعت |
passionflower |
گل ساعت |
timepieces |
ساعت |
oclock |
ساعت |
kilowatt hours |
کیلووات در ساعت |
kilowatt hour |
کیلووات در ساعت |
electric clock |
ساعت الکتریکی |
chess clock |
ساعت شطرنج |
horary |
ساعت بساعت |
hand glass |
ساعت شنی |
hrs |
مخفف ساعت |
tower clock |
برج ساعت |
passion fruit |
میوهی گل ساعت |
Face of the watch . |
صفحه ساعت |
8 oclock sharp . On the stroke of 8. |
سر ساعت هشت |
digital clock |
ساعت رقمی |
dutchmans |
یکجور گل ساعت |
time clock |
گاه ساعت |
horology |
ساعت سازی |
rush-hour |
ساعت شلوغی |
rush-hour |
ساعت پرمشغله |
capped watch |
ساعت شکاری |
half hour |
نیم ساعت |
hr |
مخفف ساعت |
civil time |
ساعت محلی |
game clock |
ساعت ورزشگاه |
zulu time |
ساعت گرینویچ |
daylight saving time |
ساعت تابستانی |
clock maker |
ساعت ساز |
horologer |
ساعت ساز |
clock work |
چرخهای ساعت |
biological clock |
ساعت زیستی |
watch maker |
ساعت ساز |
watchmaker |
ساعت ساز |
wristlet |
بند ساعت |
four o'clock |
ساعت چهار |
universal time |
ساعت جهانی |
w.h. |
وات ساعت |
watch case |
قاب ساعت |
watch glass |
شیشه ساعت |
watch glss |
شیشه ساعت |
watch key |
کلید ساعت |
watch test |
ازمون ساعت |
watchcase |
قاب ساعت |
watchcase |
جعبه ساعت |
watt hour |
وات ساعت |
clock speed |
سرعت ساعت |
quarter hour |
ربع ساعت |
sext |
عبادت ساعت 21 |
shipper |
اهرم ساعت |
shooting ckock |
ساعت مسابقه |
wristwatches |
ساعت مچی |
wristwatch |
ساعت مچی |
wristlet watch |
ساعت مچی |
wrist watch |
ساعت مچی |
alarum |
ساعت زنگی |
alarum clock |
ساعت شماطهای |
fob |
زنجیر ساعت |
shot clock |
ساعت مسابقه |
sext |
نماز ساعت شش |
moon dial |
ساعت مهتابی |
real time clock |
ساعت بلادرنگ |
physiological clock |
ساعت فیزیولوژیکی |
hourglasses |
ساعت ریگی |
hourglass |
ساعت شنی |
hourglass |
ساعت ریگی |
sundials |
ساعت افتابی |
sundial |
ساعت افتابی |
pph |
تعدادصفحه در ساعت |
navy time |
ساعت دریایی |
ampere hour |
امپر- ساعت |
ampere hour |
امپر ساعت |
system time |
ساعت سیستم |
business hours |
ساعت اداری |
business hours |
ساعت کاری |
alarm clocks |
ساعت شماطهای |
civil time |
ساعت معمولی |
alarm clock |
ساعت شماطهای |
internal clock |
ساعت داخلی |
by my watch |
مطابق ساعت من |
the two o'clock d. |
توزیع ساعت دو |