Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English
Persian
ration method
سبک واگذاری جیره
Other Matches
flight ration
جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
transfers
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transferring
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
basic ration
جیره مقدماتی جیره مبنا
stipends
جیره
stipend
جیره
coupon
جیره
pensions
جیره
rationing
جیره
coupons
جیره
allotment
جیره
allotments
جیره
pension
جیره
ration allowance
حق جیره
ration
جیره
rationed
جیره
rations
جیره
ration allowance
پول جیره
ration
جیره غذایی
ration
جیره سربازی
rations
جیره غذایی
board wages
جیره خشکه
rationed
جیره غذایی
ration basis
مبنای جیره
commuted ration
جیره نقدی
ration in kind
معادل جیره
rationed
جیره سربازی
ration strenght
کالری جیره
rations
جیره سربازی
proviant
علیق و جیره
emergency ration
جیره اضطراری
dailgy food allowance
جیره روزانه
combat ration
جیره رزمی
combat ration
جیره جنگی
allowances
جیره حق معاش
c ration
جیره رزمی
allowance
جیره حق معاش
basic allowance for subsistence
جیره نقدی
field ration
جیره رزمی
flight ration
جیره پرواز
field ration
جیره صحرایی
rationing
جیره بندی
basic ration
جیره اصلی
victualling allowance
جیره روزانه
couponing
جیره بندی
rationed
جیره بندی کردن
credit rationing
جیره بندی اعتباری
emergency ration
جیره فوق العاده
rations
مقدار جیره روزانه
rations
جیره بندی کردن
exchange rationing
جیره بندی ارز
ration in kind
جیره معادل یاجانشین
rationing
جیره بندی کردن
ration factor
ضریب محاسبه جیره
dailgy food allowance
جیره غذایی روزانه
rationed
مقدار جیره روزانه
ration
جیره بندی کردن
rationing system
نظام جیره بندی
liveries
جیره علیق اسب
livery
جیره علیق اسب
troop train ration
جیره بین راه
ration strenght
انرژی حاصله از جیره
ration return
اسناد هزینه جیره
sinecure
جیره خور ولگرد
ration
مقدار جیره روزانه
sinecures
جیره خور ولگرد
transferring
واگذاری
abandoment
واگذاری
abaloenation
واگذاری
abalienate
واگذاری
transfers
واگذاری
transter
واگذاری
assigment
واگذاری
bailment
واگذاری
leave
واگذاری
leaving
واگذاری
devolution
واگذاری
transference
واگذاری
consignation
واگذاری
devolvement
واگذاری
cession
واگذاری
concession
واگذاری
concessions
واگذاری
resignation
واگذاری
resignations
واگذاری
transfer
واگذاری
surrenders
واگذاری
surrendered
واگذاری
surrender
واگذاری
relinguishment
واگذاری
resign
واگذاری
resigns
واگذاری
surrendering
واگذاری
conveyance
واگذاری
assignments
واگذاری
assignment
واگذاری
conveyances
واگذاری
condescension
واگذاری
rationed items
اقلام جیره بندی شده
ration factor
ضریب اماد جیره غذایی
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
rationing of foreign exchange
جیره بندی ارز خارجی
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
rationed goods
کالاهای جیره بندی شده
billeting
ورقه جیره یادداشت مختصر
food rationing
جیره بندی مواد غذائی
food packet
جیره بسته بندی شده
troop train ration
جیره طبخی بین راه
billet
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted
ورقه جیره یادداشت مختصر
table of food equivalents
جدول ارزش جیره غذایی
billets
ورقه جیره یادداشت مختصر
estate in joint tenancy
واگذاری مشاع
instrument of assignment
سند واگذاری
quiet enjoyment
واگذاری مطلق
target allocation
واگذاری هدف
demission
واگذاری استعفاء
assignments
واگذاری اسناد
distribution of forces
واگذاری نیروها
infeudation
واگذاری به تیول
feoffment
واگذاری تیول
transferable credit
اعتبارقابل واگذاری
voluntary assignment
واگذاری اختیاری
retrocession
واگذاری مجد د
assignment
واگذاری اسناد
transferring
واگذاری نقل
transferring
واگذاری تحویل
remittance
واگذاری وجه
transfer
واگذاری نقل
transfer
واگذاری تحویل
remittance
وجه واگذاری
remittances
واگذاری وجه
remittances
وجه واگذاری
surrendered
واگذاری صرفنظر
surrenders
واگذاری صرفنظر
abandons
واگذاری رهاسازی
abandonment
واگذاری دل کندن
transfers
واگذاری تحویل
surrender
واگذاری صرفنظر
assignment of contract
واگذاری قرارداد
assignable credit
اغتبارقابل واگذاری
submission
واگذاری تفویض
sector
منطقه واگذاری
apportionment
واگذاری اعتبار
sectors
منطقه واگذاری
bail
واگذاری انتقال
abandoning
واگذاری رهاسازی
transfers
واگذاری نقل
abandon
واگذاری رهاسازی
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
reconstitute
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituted
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstitutes
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituting
خیساندن امادیا جیره خشک شده
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
assignation
قرار ملاقات واگذاری
assignations
قرار ملاقات واگذاری
weapons assignment
واگذاری جنگ افزار
troop basis
مبنای واگذاری یکان
release documents against
واگذاری اسناد در مقابل
transfers
سند انتقال یا واگذاری
vested in interest
واگذاری حق انتفاع موجل
policy of d.
سیاست واگذاری اوضاع
transfer
سند انتقال یا واگذاری
transferring
سند انتقال یا واگذاری
deed of assignment
سند واگذاری اختیارات
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
ration credit
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
release
ازاد سازی رهایی واگذاری
releases
ازاد سازی رهایی واگذاری
released
ازاد سازی رهایی واگذاری
grant
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vested in possession
واگذاری مال تحت تصرف
air defense sector
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
grants
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vest
واگذاری حقی یامالی به دیگری
self surrender
واگذاری خود تسلیم به اراده
granted
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vests
واگذاری حقی یامالی به دیگری
leases
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
iron rations
جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
leases
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
allowance
جیره دادن فوق العاده دادن
allowances
جیره دادن فوق العاده دادن
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
tail
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
cession
صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
enfeoffment
واگذاری ملک یاتیول ملک
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
assignment
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
assignation
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com