English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English Persian
orphrey سجاف زردوزی که بجامه روحانیون می گذارند زردوزی
Other Matches
gold embroidery زردوزی
purled زردوزی کردن
purling زردوزی کردن
purls زردوزی کردن
purl زردوزی کردن
garbed in silk جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
list سجاف
listing سجاف
fringe سجاف
fringes سجاف
listings سجاف
false tabling سجاف کردن
feller سجاف دوز
border سجاف کردن
bordered سجاف کردن
bordering سجاف کردن
the clergy روحانیون
pastorate روحانیون
spiritualty روحانیون
steek بستن سجاف کردن
lap لبه لباس سجاف
lapped لبه لباس سجاف
theholy orders مراتب روحانیون
hierocracy حکومت روحانیون
clerical وابسته به روحانیون
clergy کاتوزی روحانیون
canonical dress لباس رسمی روحانیون
canonicals لباس رسمی روحانیون
lister سجاف دوز ماشین خیش یا شیار
anathema مرتدشناخته شده از طرف روحانیون
clericalism سیاست واصول واعمال روحانیون
sustentation fund اعانه برای روحانیون بی نوا
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
benefit of clergy مصونیت روحانیون ازمحاکمه شدن در دادگاههای عرفی
impropriation دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
lardoon تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardon تکه چربی که لای گوشت گذارند
beanie یکنوع عرقچین کوچک که محصلین برسر می گذارند
contiguous خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
petasus یکجورکلاه کوتاه ولبه پهن که یونانیان برسرمی گذارند
true bill اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
black cap کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
jardiniere جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
grape shot گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
biretta یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
inverted commas نام این دو نشان که در سوی عبارات نقل قول شده می گذارند
respirator اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirators اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
yule log کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
saints عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
saint عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
dunnage کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
contrasted فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasting فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasts فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrast فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
clipboards قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
clipboard قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
young saints Šold devils جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
name part بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com