Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
composition
سرایش قطعه هنری
compositions
سرایش قطعه هنری
Other Matches
solmization
سرایش سولفش
singing master
اموزگار سرایش
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
fine art
آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
artistical
هنری
artlessness
بی هنری
henry
هنری
chiyjah
معماری هنری
chujjah
به سبک هنری
work
اثارادبی یا هنری
mongram
امضای هنری
chujjah
معماری هنری
connoisseur
منتقد هنری
objet d'art
چیز هنری
objets d'art
چیز هنری
composition
ترکیب هنری
compositions
ترکیب هنری
inartistic
غیر هنری
artist's workshop studio
کارگاه هنری
artistic aptitude
استعداد هنری
artistic sense
ذوق هنری
atelier
کارگاه هنری
athenaeum
مدرسهء هنری
atheneum
مدرسهء هنری
worked
اثارادبی یا هنری
millihenry
میلی هنری
works of art
کار هنری
chiyjah
به سبک هنری
henry the f.
هنری یکم
henry the f.
هنری اول
studios
کارگاه هنری
studio
کارگاه هنری
work of art
کار هنری
mh
میلی هنری
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
masterstrokes
نازک کاری هنری
ballets
رقص ورزشی و هنری
ballet
رقص ورزشی و هنری
artistically
بطور هنرمندانه یا هنری
piracy
دزدی هنری یاادبی
romanticism
مکتب هنری رومانتیک
fine art
هر مهارت هنری وفریف
chef-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
idealism
سبک هنری خیالی
chefs-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
prolusion
اثر هنری مقدماتی
chef d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
Art Nouveau
مکتب هنری آرنوو
masterstroke
نازک کاری هنری
tp perfect oneself in an art
در هنری سرامد یا کامل شدن
gallery
نقب اصلی نمایشگاه هنری
potboiler
هنرمند یا کار هنری مبتذل
epigone
مقلد اثار ادبی و هنری
inartistic
فاقد اصول هنری بی هنر
meier art judgement test
ازمون قضاوت هنری مایر
bric-a-brac
[اشیا عتیقه و هنری کوچک]
blazonry
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
galleries
نقب اصلی نمایشگاه هنری
cubist
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
magnum opus
مهمترین اثر ادبی یا هنری
cubistic
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
fritter
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
mainland
قطعه اصلی قطعه
fragmentation
قطعه قطعه شدن
sectional
قطعه قطعه بخشی
fragmenting
قطعه قطعه کردن
fragments
قطعه قطعه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
segments
قطعه قطعه کردن
schmalz
موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
cognoscente
متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
Impressionism
سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
postimpressionism
سبک هنری تجسم عین منافر
virtuosi
خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalised
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuoso
خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalized
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
vandalizes
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosos
خوش قریحه دارای ذوق هنری
rococo
سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
sgraffito
تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
outside art
[هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
eroticism
تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
potboil
برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
High Renaissance
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
bureaus
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureau
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
civil censorship
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
dragon style
[سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
panes
قطعه
block
قطعه
blocked
قطعه
blocks
قطعه
tracts
قطعه
tract
قطعه
fragment
قطعه
pane
قطعه
morceau
قطعه
nuggets
قطعه
plank
قطعه
nugget
قطعه
calligraph
قطعه
part
قطعه
stretched
قطعه
stretch
قطعه
copyslip
قطعه
section
قطعه
lobes
قطعه
doit
قطعه
lobe
قطعه
slabs
قطعه
plot
قطعه
plots
قطعه
plotted
قطعه
slab
قطعه
stretches
قطعه
scale
قطعه
line segment
قطعه خط
internode
قطعه
member
قطعه
members
قطعه
pieces
قطعه
piece
قطعه
segment
قطعه
chunk
قطعه
segmental
قطعه قطعه
very large scale integration
قطعه
bloc
قطعه
blocs
قطعه
segments
قطعه
components
قطعه
panel
قطعه
panels
قطعه
chunks
قطعه
snippy
قطعه
small scale integration
قطعه
smidgin
قطعه
smidgeon
قطعه
smidgen
قطعه
component
قطعه
snip
قطعه
snipped
قطعه
sections
قطعه
trilobation
سه قطعه
wodge
قطعه
wodges
قطعه
extent
قطعه
goblet
قطعه
goblets
قطعه
fragments
قطعه
fragmenting
قطعه
items
قطعه
snipping
قطعه
item
قطعه
electric component
قطعه الکتریکی
lobotomy
قطعه بری
fragmenting
قطعه باقیمانده
work
قطعه کار
berg
قطعه عظیم یخ
worked
قطعه کار
fragment
قطعه باقیمانده
concerto
قطعه موسیقی
opuses
قطعه موسیقی
casting
قطعه ریخته گی
replacements
تعویض قطعه
replacement
تعویض قطعه
opus
قطعه موسیقی
stiffener
قطعه تقویتی
dabs
قطعه تکه
cannibalization
قطعه برداری
concertos
قطعه موسیقی
blank flange
قطعه- ایکس
dabbed
قطعه تکه
fragments
قطعه باقیمانده
handset
تلفن در یک قطعه
handsets
تلفن در یک قطعه
fitting
قطعه اتصال
pickling
قطعه شویی
lobotomies
قطعه بری
clearing block
قطعه بازدارنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com