Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
ground speed |
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین |
|
|
Other Matches |
|
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
roll out |
دویدن هواپیما روی باند |
command speed |
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما |
aircraft block speed |
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی |
spoiler |
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود |
indicated airspeed |
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما |
true air speed |
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان |
machine number |
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت |
mach hold |
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار |
to bolt |
با سرعت دویدن |
approach schedule |
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند |
sprinted |
با حداکثر سرعت دویدن |
sprint |
با حداکثر سرعت دویدن |
sprints |
با حداکثر سرعت دویدن |
compass acceleration error |
اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما |
air plot wind velocity |
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده |
airspeeds |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
airspeed |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
arresting barrier |
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند |
approach end |
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما |
aircraft arresting hook |
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند |
drags |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
dragged |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drag |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
air speed indicator |
سرعت نمای هواپیما |
true air speed |
سرعت نسبی هواپیما |
machine number |
عدد سرعت هواپیما |
airspeeds |
سرعت هوایی هواپیما |
accelerometer |
سرعت نمای هواپیما |
machmeter |
سرعت سنج هواپیما |
airspeed |
سرعت هوایی هواپیما |
cruising speed |
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی |
mach stem |
انتن سرعت سنج هواپیما |
vertical speed |
سرعت صعود عمودی هواپیما |
mach wave |
انتن سرعت سنج هواپیما |
vertical takeoff |
سرعت صعود اولیه هواپیما |
fishtail |
چرخاندن دم هواپیما بمنظورکاستن سرعت ان |
mach front |
میله انتن سرعت سنج هواپیما |
acceleration error |
اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت |
calibrated air speed |
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما |
airspeeds |
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود |
airspeed |
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود |
impingement |
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما |
zoom |
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن |
zoomed |
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن |
zooms |
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن |
automatic approach and landing |
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب |
gate |
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی |
gates |
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی |
mach trim compensator |
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار |
accelerating |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerates |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerated |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerate |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
homologate |
اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران |
limiting velocity |
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق |
run way |
محوطه دویدن هواپیما |
departure end |
انتهای محوطه دویدن هواپیما |
overshoots |
فرودسایشی هواپیما روی باند |
overshoot |
فرودسایشی هواپیما روی باند |
overshooting |
فرودسایشی هواپیما روی باند |
pitch control |
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر |
landing strip |
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر |
angle of departure |
زاویه صعود هواپیما از روی باند |
landing strips |
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر |
thresholds |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
threshholds |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
threshold |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
combined speed indicator |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
speed ring |
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما |
inflow ratio |
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها |
burning rate |
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت |
rate of flame propagation |
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق |
tachometer |
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج |
variable ratio |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
muzzle velocity |
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله |
rate of pouring |
سرعت سیلان سرعت جاری شدن |
input |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
inputted |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
support |
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد |
chocked nozzle |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
subsonic |
با سرعت کمتر از سرعت صوت |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
zero wait state |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
cut off velocity |
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک |
transonic |
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت |
fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
declared speed |
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان |
supersonic |
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت |
course light |
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود |
touchdowns |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
touchdown |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
outfoot |
در سرعت سبقت گرفتن بر جلو افتادن از |
tap dance |
نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند |
sustained rate |
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم |
rocket |
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن |
rockets |
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن |
rocketed |
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن |
rocketing |
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن |
floated |
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی |
floats |
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی |
float |
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی |
dragstrip |
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت |
dragway |
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت |
privileged |
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان |
kill off |
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان |
approach |
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب |
approached |
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب |
approaches |
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب |
fastest |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
isotach |
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت |
fast |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasted |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasts |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
vertical take off and landing |
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد |
high speed |
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد |
decelerates |
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت |
decelerate |
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت |
decelerated |
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت |
decelerating |
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت |
to run for the bus |
برای گرفتن اتوبوس دویدن |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
clear way |
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین |
quarterback sneak |
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ |
pinches |
محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن |
pinch |
محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن |
interband transition |
انتقال باند- باند |
go around mode |
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما |
hang |
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان |
hangs |
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان |
control surface |
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود |
off |
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت |
attack speed |
سرعت تک |
liner velocity |
سرعت |
speed |
سرعت |
speedy |
سرعت |
fastnesses |
سرعت |
swiftly |
به سرعت |
accelerating |
بر سرعت |
directly |
به سرعت |
fastness |
سرعت |
swiftness |
سرعت |
velocities |
سرعت |
accelerate |
بر سرعت |
low velocity |
با سرعت کم |
low velocity |
کم سرعت |
speediness |
سرعت |
accelerated |
بر سرعت |
accelerates |
بر سرعت |
haste |
سرعت |
promptitude |
سرعت |
acceleration |
سرعت |
speeds |
سرعت |
tilted |
سرعت |
rapidity |
سرعت |
souic do |
سرعت |
tilts |
سرعت |
tilt |
سرعت |
speeding |
سرعت |
seepage velocity |
سرعت زه اب |
paced |
سرعت |
rates |
سرعت |
celerity |
سرعت |
paces |
سرعت |
velocity |
سرعت |
rate |
سرعت |
pace |
سرعت |
expeditiousness |
سرعت |
line speed |
سرعت خط |
terminal velocity |
سرعت حد |
fleety |
به سرعت |
landing gear |
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند |
altitude sickness |
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما |
speeding |
اندازه سرعت |
velocity constant |
ثابت سرعت |
velocity constant |
ضریب سرعت |
velocimeter |
سرعت سنج |
wind velocity |
سرعت باد |
turnings speed |
سرعت تراشکاری |
speed adjustment |
تنظیم سرعت |
vertical speed |
سرعت صعود |
velocity of fall |
سرعت سقوط |
velocity of propagation |
سرعت انتشار |
velocity of light |
سرعت نور |
with all speed |
منتهای سرعت |
with rapidity |
تندی سرعت |
speed characteristics |
مشخصه سرعت |
speed control |
کنترل سرعت |
vertical speed |
سرعت قائم |
velocity factor |
ثابت سرعت |
velocity of money |
سرعت پول |
speeds |
سرعت حرکت |
velocity factor |
ضریب سرعت |
speeds |
اندازه سرعت |
velocity of escape |
سرعت گریز |
velocity |
بردار سرعت |