Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
on line information service
سرویس اطلاعاتی مستقیم
Other Matches
information service
سرویس اطلاعاتی
cumpuserve
سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
counterintelligence survey
بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
broadband ISDN
سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
directed
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
lets
سرویس خطا سرویس بد
let
سرویس خطا سرویس بد
letting
سرویس خطا سرویس بد
lob serve
سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
bulletins
نشریه اطلاعاتی
information system
سیستم اطلاعاتی
information networks
شبکههای اطلاعاتی
bulletin
نشریه اطلاعاتی
information bits
بیتهای اطلاعاتی
information banks
بانکهای اطلاعاتی
agent net
شبکه اطلاعاتی
agent
عامل اطلاعاتی
data banks
بانک اطلاعاتی
agents
عامل اطلاعاتی
data bank
بانک اطلاعاتی
information routing
مسیریابی اطلاعاتی
information service
خدمت اطلاعاتی
intelligence cycle
مدار اطلاعاتی
intelligence annex
پیوست اطلاعاتی
intelligence summary
خلاصه اطلاعاتی
knowledge industries
صنایع اطلاعاتی
knowledge work
کار اطلاعاتی
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
automated intelligence file
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
double agents
عامل اطلاعاتی دو جانبه
helpdesk
میز کمک
[اطلاعاتی]
dual agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
in on
<idiom>
اطلاعاتی داشتن درمورد
help desk
میز کمک
[اطلاعاتی]
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
intelligence summary
خلاصه وضعیت اطلاعاتی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
aisp
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
officers call
نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
shannon
اندازه محتوای اطلاعاتی یک ارسال
association in information systems
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
have something on someone
<idiom>
اطلاعاتی درموردکار خطای شخص داشتن
irm
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
inside information
اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
shirt-tails
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tail
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
list
چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
compuserve
یکی از مهمترین سرویسهای اطلاعاتی line-on وابسته به آمریکا
headers
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
qube
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
cirvis
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
header
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
reveals
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
revealed
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
reveal
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
status
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
ip
شرکت یا کاربری که اطلاعاتی درباره استفاده سیستم ویدیویی است
status
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
masters
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
aspect
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
mastered
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
aspects
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
status
یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
service line
خط سرویس
in
خط سرویس
in-
خط سرویس
serviced
سرویس
service
سرویس
after sales service
سرویس
service dog
سگ سرویس
medical response dog
سگ سرویس
assistance dog
سگ سرویس
centermark
خط سرویس
approved data
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
providers
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
provider
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
devices
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
serviced
سرویس کردن
kick serve
سرویس پیچشی
aces
امتیاز سرویس
lubritorium
چاله سرویس
service over
خطای سرویس
service stairs
پلکان سرویس
sevice kick
ضربه سرویس
service
بنگاه سرویس
short service line
خط سرویس کوتاه
side out
خطای سرویس
service area
منطقه سرویس
service
سرویس کردن
serviced
بنگاه سرویس
service echelon
ردههای سرویس
ace
امتیاز سرویس
air line
سرویس هوایی
let
سرویس خطا
underhand service
سرویس ساده
hand out
خطای سرویس
cooking set
سرویس پخت و پز
half court
زمین سرویس
lets
سرویس خطا
after sales service
سرویس خدماتی
letting
سرویس خطا
aditional service
سرویس اضافی
truckline
سرویس باربری
backcourt
پشت خط سرویس
telephone service
سرویس تلفن
windmill service
سرویس چکشی
american twist
سرویس چرخشی
cannon balls
سرویس چکشی
cannon ball
سرویس چکشی
CDs
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CD
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
header
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
headers
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
tea services
سرویس چای خوری
tea service
سرویس چای خوری
change of service
تعویض سرویس والیبال
duplicate service
سرویس خدماتی دوبله
service court
محل فرود سرویس
dow jones/retrieval service
سرویس خبری دو جونز
communications server
سرویس دهنده مخابراتی
infrastructure
ساختار یا سرویس ابتدایی
tea sets
سرویس چای خوری
tea set
سرویس چای خوری
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
hook service
سرویس برگردان والیبال
left court
زمین سرویس سمت چپ
odd court
زمین سرویس سمت چپ
hand in
سمت زمین سرویس
customer service technician
تکنسین سرویس مشتری
out of hand serve
سرویس پایین دست
bibliographic retrieval service
سرویس بازیابی کتابشناسی
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
railroad service
سرویس راه اهن
service ace
امتیاز سرویس تنیس
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
outed
نوبت سرویس اسکواش
outed
دریافت کننده سرویس
in side
سمت سرویس زمین
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
intelligent building
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
out
دریافت کننده سرویس
out
نوبت سرویس اسکواش
out-
دریافت کننده سرویس
out-
نوبت سرویس اسکواش
servicing
سرویس کردن خودروها
side out
خراب کردن سرویس
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
Q Channel
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
hand out
خراب کردن سرویس اسکواش
hand in
سمت زمین سرویس اسکواش
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
replenishes
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
in side
سمت سرویس زمین اسکواش
hand out
حریف دریافت کننده سرویس
replenish
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
no-man's land
منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
replenished
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishing
سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
Service Included
سرویس حساب شده است.
service court
محل فرود سرویس اسکواش
supply
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
army service area
منطقه سرویس نیروی زمینی
supplying
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
right court
زمین سرویس سمت راست
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
prestel
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
self service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
Is service included?
آیا سرویس حساب شده است؟
down
خطای سرویس توپ خارج از بازی
requests
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
request
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requested
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requesting
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
ten year device
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
replacement bus service
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com