English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
replenish سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenished سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishes سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishing سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
Other Matches
taximan متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
air refueling تجدیدسوخت در هوا
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
letting سرویس خطا سرویس بد
let سرویس خطا سرویس بد
lets سرویس خطا سرویس بد
lob serve سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
join up مجتمع کردن هواپیماها
duck درگیر شدن هواپیماها
duckings درگیر شدن هواپیماها
ducks درگیر شدن هواپیماها
ducked درگیر شدن هواپیماها
emergency scramble درگیری اضطراری هواپیماها
flight control سیستم کنترل هواپیماها
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
ground alert اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
approach sequence ترتیب توالی تقرب هواپیماها
ground alert اماده باش زمینی هواپیماها
parking plan طرح پارک کردن هواپیماها
taxies حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxi حرکت هواپیماها روی باند فرود
combat liaison حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
force rendezvous نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
pathfinder guidance هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
zmarker beacon برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
approach schedule برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
stepped up separation حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
stream takeoff حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
centermark خط سرویس
serviced سرویس
service dog سگ سرویس
after sales service سرویس
service سرویس
service line خط سرویس
in- خط سرویس
in خط سرویس
medical response dog سگ سرویس
assistance dog سگ سرویس
service بنگاه سرویس
half court زمین سرویس
truckline سرویس باربری
telephone service سرویس تلفن
hand out خطای سرویس
side out خطای سرویس
information service سرویس اطلاعاتی
underhand service سرویس ساده
letting سرویس خطا
let سرویس خطا
aditional service سرویس اضافی
service سرویس کردن
windmill service سرویس چکشی
lets سرویس خطا
air line سرویس هوایی
after sales service سرویس خدماتی
short service line خط سرویس کوتاه
sevice kick ضربه سرویس
service stairs پلکان سرویس
cannon balls سرویس چکشی
cannon ball سرویس چکشی
service echelon ردههای سرویس
ace امتیاز سرویس
aces امتیاز سرویس
backcourt پشت خط سرویس
service area منطقه سرویس
cooking set سرویس پخت و پز
lubritorium چاله سرویس
serviced سرویس کردن
service over خطای سرویس
american twist سرویس چرخشی
kick serve سرویس پیچشی
serviced بنگاه سرویس
communications server سرویس دهنده مخابراتی
cumpuserve سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
wide area telephone service سرویس تلفنی گسترده
change of service تعویض سرویس والیبال
duplicate service سرویس خدماتی دوبله
customer service technician تکنسین سرویس مشتری
dow jones/retrieval service سرویس خبری دو جونز
service ace امتیاز سرویس تنیس
railroad service سرویس راه اهن
out of hand serve سرویس پایین دست
on line information service سرویس اطلاعاتی مستقیم
intelligent building [ساختمانی با سرویس هوشمند]
odd court زمین سرویس سمت چپ
left court زمین سرویس سمت چپ
interrupt serrice routine روال سرویس وقفه
in side سمت سرویس زمین
hook service سرویس برگردان والیبال
hand in سمت زمین سرویس
side out خراب کردن سرویس
field service پشتیبانی سرویس رزمی
service court محل فرود سرویس
bibliographic retrieval service سرویس بازیابی کتابشناسی
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
out نوبت سرویس اسکواش
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
tea set سرویس چای خوری
tea services سرویس چای خوری
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
tea service سرویس چای خوری
out دریافت کننده سرویس
tea sets سرویس چای خوری
out- نوبت سرویس اسکواش
servicing سرویس کردن خودروها
outed دریافت کننده سرویس
out- دریافت کننده سرویس
outed نوبت سرویس اسکواش
Service Included سرویس حساب شده است.
supplying تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
hand in سمت زمین سرویس اسکواش
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
hand out خراب کردن سرویس اسکواش
hand out حریف دریافت کننده سرویس
right court زمین سرویس سمت راست
supplied تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
in side سمت سرویس زمین اسکواش
no-man's land منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
half court قسمت سرویس زمین تنیس
service court محل فرود سرویس اسکواش
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
army service area منطقه سرویس نیروی زمینی
beacon برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacons برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
down خطای سرویس توپ خارج از بازی
deuce court زمین سرویس سمت راست تنیس
Is service included? آیا سرویس حساب شده است؟
self service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
prestel سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
replacement service سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
America Online بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
replacement bus service سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
travel agents بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
toss a coin for choice of service of cou شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
principals قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
third شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
thirds شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
principal قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
bundle دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundling دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
bundles دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
dialup سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
telesoftware نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
throws باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
names کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
name کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
dial up service سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
voices سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voicing سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
floater هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
public سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
heaps مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heap مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
host computers کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computer کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
heaping مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
priority ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
priorities ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
to make a complaint [about] شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
subscribe افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribers 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribed افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
alerting service قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
point of presence شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
cross compiling assembling روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
serviced شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
cellars محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellar محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com