Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
English
Persian
custom made
سفارش داده شده
custom-made
سفارش داده شده
ordered
سفارش داده شده
Search result with all words
a la carte
جداجدا سفارش داده شده.
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
Other Matches
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
enquiry
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
paralleling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searchingly
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
tail
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tails
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
indent
سفارش
indenting
سفارش
enjoinment
سفارش
reference
سفارش
order
سفارش
indents
سفارش
enjoining
سفارش کردن به
order
سفارش دادن
order
دستور سفارش
enjoined
سفارش کردن به
I asked for ...
من سفارش ... را دادم.
enjoin
سفارش کردن به
outwork
سفارش به بیرون
conditional order
سفارش مشروط
order for goods
سفارش کالا
commendation
سفارش تقدیر
asking and ordering
درخواست و سفارش
call the shots
<idiom>
سفارش دادن
processing of the order
انجام سفارش
ordering
سفارش دهی
enjoins
سفارش کردن به
blanket order
سفارش کلی
back order
سفارش معوق
purchase order
سفارش خرید
order format
قالب سفارش
acknowledgement of order
تصدیق سفارش
acknowledgement of order
تایید سفارش
indents
سفارش دادن
trial order
سفارش ازمایشی
Put in a good word for me.
سفارش من رابکن
engaged
سفارش شده
modification order
سفارش اصلاحی
send away for
سفارش دادن
indent
سفارش دادن
indenting
سفارش دادن
letter of recommendation
سفارش نامه
factory order
سفارش ساخت
place an order
سفارش دادن
economic order quantity
حد مطلوب سفارش
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
reorder
دوباره سفارش دادن
order
دستور دادن سفارش
indenting
سفارش رسیده از خارج
order processing time
زمان انجام سفارش
outwork
سفارش به خارج از شرکت
indent
سفارش درخواست کردن
indenting
سفارش درخواست کردن
order time
زمان سفارش کالا
indents
سفارش درخواست کردن
reorder cost
هزینه سفارش مجدد
order processing time
مدت انجام سفارش
engages
از پیش سفارش دادن
indent
سفارش رسیده از خارج
dispatch order
سفارش حمل سریع
To place an order for some goods.
کالائی را سفارش دادن
indents
سفارش رسیده از خارج
reorder point
نقطه سفارش مجدد
reorder interval
زمان بین دو سفارش
reorder level
سطح سفارش مجدد
to countermand goods
سفارش کالا را پس گرفتن
engage
از پیش سفارش دادن
order
[placed with somebody]
سفارش
[ازطرف کسی]
to book something
چیزی را سفارش دادن
open indent
سفارش خرید باز
bespeak
ازپیش سفارش دادن
lead time
زمان انجام سفارش
re order
سفارش دوم باره
I asked for a small portion.
من یک پرس کوچک سفارش دادم.
testimonial
سفارش وتوصیه رضایت نامه
testimonials
سفارش وتوصیه رضایت نامه
indenting
سفارش خرید از کشور بیگانه
indent
سفارش خرید از کشور بیگانه
I asked for the child.
من یک برای بچه سفارش دادم.
batch costing
تعیین قیمت سفارش کالا
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
That's not what I ordered.
آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
order
سفارش دادن کالا یا جنس
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
indents
سفارش خرید از کشور بیگانه
order
سفارش دادن تنظیم کردن
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody.
سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
indent upon a person for goods
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
mail order
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
open indent
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvasses
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
procurement lead time
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
lead time
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
content addressable addressing
روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
check
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checked
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checks
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
transmission
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
strobe
سیگنالی که بیان میکند داده معتبر در باس داده قرار دارد
storage
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
serial
یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
initialed
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialing
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
transmissions
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
initialled
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
serials
یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
initials
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialling
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
forward pointer
اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
entities
موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
mass storage
سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
gremlin
خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
gremlins
خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
cell
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
entity
موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
cells
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
associative addressing
روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
source
فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
receive
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
serials
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
wait time
خیر بین یک درخواست برای داده و ارسال داده از حافظه
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
serial
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
receives
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
ascended
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
digital
آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
long integer
عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود
ascends
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
retrieval
مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
preparations
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
bureau
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
preparation
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
looped
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loops
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
verification
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
ddl
بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
tree
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
loop
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
input bound
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
cim
استفاده هماهنگ از میکروفیلم برای ذخیره سازی داده کامپیوتر و روشهای خواندن داده
substitute character
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
control total
جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
analogues
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
analogue
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
batch
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
onion skin language
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
batches
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
output bound
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
header
اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
db/dc
DataCommunication/Base Data پایگاه داده- ارتباطات داده
headers
اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
paralleled
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com