Dictiornary-Farsi | سلام من را به او برسان. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 127 (2 milliseconds)

English	Persian
Give him my regards.	سلام من را به او برسان. [مرد]
Remember me to him.	سلام من را به او برسان. [مرد]


Other Matches

parting salute	سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
Get the letter to him . Have the letter handed to him.	نامه را بدستش برسان
To stand at the salute.	بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
Get it to me before Friday .	قبل از جمعه آنرا به من برسان
saluted	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting battery	توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
salutes	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
hand salute	سلام نظامی دادن سلام نظامی
salute	سلام
saluted	سلام
salutations	سلام
salaams	سلام
salutation	سلام
good afternoon	سلام
kind regards	سلام
hullo	سلام
allhail	سلام
all hail	سلام
saluting	سلام
salutes	سلام
howdy	سلام !
greet	: سلام
greeted	: سلام
regards	سلام
greets	: سلام
hello	سلام
ave	سلام
greetings	سلام
greeting	سلام
salaaming	سلام
regard	سلام
salaamed	سلام
salaam	سلام
regarded	سلام
gun salute	تیر سلام
salaaming	سلام کردن
hailed	: سلام درود
hail	سلام کردن
to take the salute	سلام گرفتن
half cap	نیم سلام
to give the time of day	سلام کردن
take the salute	سلام گرفتن
saluting gun	توپ سلام
minute gun	توپ سلام
greeting	سلام کننده
hail	: سلام درود
nodding acquaintance	سلام علیک
greetings	سلام کننده
color salute	سلام به پرچم
blank catridge	گلوله سلام
sties	سنده سلام
sty	سنده سلام
salute	سلام دادن
hallos	سلام کردن
hello	سلام کردن
hellos	سلام کردن
hullos	سلام کردن
salaam	سلام کردن
salaamed	سلام کردن
salaams	سلام کردن
styes	سنده سلام
saluted	سلام دادن
hailed	سلام کردن
admirals' march	سلام تیمساری
hailing	: سلام درود
hailing	سلام کردن
saluting	سلام دادن
hails	: سلام درود
full dress	لباس سلام
stye	سنده سلام
salutes	سلام دادن
hails	سلام کردن
They greeted each other.	با هم سلام وتعارف کردند
Please give him my (best) regards.	سلام مرا به اوبرسانید
hailing	سلام برشما باد
to salute an officer	افسری را سلام دادن
hails	سلام برشما باد
curtsying	سلام یاتواضع کردن
give my r. s to him	سلام مرابه او برسانید
to fire salute	توپ سلام انداختن
fire salute	توپ سلام انداختن
evening gun	توپ سلام شامگاه
curtsey	سلام یاتواضع کردن
curtseying	سلام یاتواضع کردن
curtsied	سلام یاتواضع کردن
curtsies	سلام یاتواضع کردن
curtsy	سلام یاتواضع کردن
hailed	سلام برشما باد
peace be with you	سلام برشما باد
hail	سلام برشما باد
to return a greeting	جواب سلام دادن
to make a curtsy	سلام زنانه کردن
saluter	سلام دهنده یاکننده
levee	سلام عام بارعام دادن
gratulate	تبریک گفتن سلام کردن
salutations	تعارف سلام اول نامه
salutation	تعارف سلام اول نامه
present arms	سلام درحال پیش فنگ
To greet someone . To exchange greetings with someone.	با کسی سلام وتعارف کردن
personal salute	تیر سلام برای افراد
he has an axe to grind	سلام لربی طمع نیست
half cap	سلام با اندک تکانی درکلاه
He didnt return (acknowledge) my greetings.	جواب سلام مرا نداد
To take the salute.	جواب سلام ( نظامی ) رادادن
Everyone sends their regards to you.	همگی بهت سلام رسوندن.
personal salute	مراسم سلام افراد برجسته
To be a nodding acquaintance of someone .	با کسی سلام وعلیک داشتن
to do make or pay obeisance to	بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
ahoy	ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
parting shots	تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
parting shot	تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
gun salute	سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
saluting	سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salutes	سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluted	سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salute	سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
capped	سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
cap	سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
salvoes	شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo	شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
rifle salute	احترام با تفنگ سلام با تفنگ
color salute	سلام پرچم احترام به پرچم