English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (3 milliseconds)
English Persian
directional سمتی
Other Matches
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
deflection pattern مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
straddling احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
deviation انحراف سمتی
azimuth resolution تقسیمات سمتی
effective wind باد سمتی
directional traverse پیمایش سمتی
directional stability پایداری سمتی
deflection error اشتباه سمتی
deflection scale مقیاس سمتی
multidrift چند سمتی
direction rectifier یکسوکننده سمتی
deviations انحراف سمتی
drift انحراف سمتی
drifted انحراف سمتی
drifting انحراف سمتی
drifts انحراف سمتی
cross حرکت سمتی
crosser حرکت سمتی
crosses حرکت سمتی
crossest حرکت سمتی
traversing fire اتش سمتی
alternate traversing fire اتش یدکی سمتی
traversed حرکت سمتی پیمایش
wind shear انحراف سمتی باد
wind shear تغییرات سمتی باد
traverses حرکت سمتی پیمایش
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
traversing حرکت سمتی پیمایش
traverse حرکت سمتی پیمایش
azimuthal quzntum number عدد کوانتومی سمتی
azimuth micrometer طبله میکرومتر سمتی
wind component شاخه سمتی باد
aircraft vectoring کنترل سمتی هواپیما
horizontal error اشتباه بردی و سمتی
to r.someone as a کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
to r.someone as a کسی را به سمتی معرفی کردن
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
aircraft vectoring کنترل مسیر سمتی هواپیما
azimuth resolution اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
windage تنظیم سمتی وسایل نشانه روی
To assume office . عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
stickside سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
windage حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
variation اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variations اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
blind side سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
crab پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crabs پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
directional gyroscope ژیروسکوپ سمت نما ژیروسکوپ سمتی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com