English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
bond سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
Other Matches
i undertake to pay that sum متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
trusts تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
net amount payable to contractor مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
precarious عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
letters of administration حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
supervisory staff مباشرین
hovering acts قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
bill of rights منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
gyrodyne رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
do while یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
future perfect tense زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
spot bowler بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
eye baby دیگری که به او نگاه میکند
delaying یچ بسته به دیگری عبور میکند
globally را با دیگری در متن عوض میکند
delay یچ بسته به دیگری عبور میکند
delays یچ بسته به دیگری عبور میکند
global را با دیگری در متن عوض میکند
killjoys کسی که عیش دیگری را منقص میکند
killjoy کسی که عیش دیگری را منقص میکند
standardizing بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
alarms زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmed زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
disseisor کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
encoder وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
languages هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
alarmingly زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
language هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
decoder برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
optimizer برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
intermediate router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
loader برنامهای که فایل یا برنامه دیگری را در حافظه کامپیوتر باز میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
jump instruction دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
chains روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
sugar daddy <idiom> پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
unconditional دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
exparte قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
compiler اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
sans recours عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
documental سندی مدرکی
documentaries سندی مدرکی
documentary سندی مدرکی
gateway 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateways 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
to fabricate a document سندی راجعل کردن
to forge a document سندی راجعل کردن
subrogate بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
underwrite در زیر سندی نوشتن امضاکردن
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
underwrites در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwriting در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwritten در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwrote در زیر سندی نوشتن امضاکردن
recode کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
holocausts هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
holocaust هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
presents کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presented کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
present کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
baseline document سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
presenting کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
authority مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
proof of debt سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
adjutantship معینی
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
adjutancy معینی معاونت
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
propagandist مبلغ
propagandists مبلغ
lump sum مبلغ کل
promoter مبلغ
promoters مبلغ
tots مبلغ
tot مبلغ
sums مبلغ
sum مبلغ
lump sums مبلغ کل
amounting مبلغ
quantities مبلغ
quantity مبلغ
amounted : مبلغ
amount : مبلغ
amount مبلغ
amounts مبلغ
amounted مبلغ
amounting : مبلغ
amounts : مبلغ
quantum مبلغ
summa مبلغ
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
he is at a loose end کار معینی ندارد
stations درپست معینی گذاردن
cost plus بعلاوه سود معینی
stationed درپست معینی گذاردن
inbound محصور در حدود معینی
ageless بدون عمر معینی
station درپست معینی گذاردن
missionary مبلغ مذهبی
gross amount مبلغ ناخالص
round مبلغ زیاد
dribblet مبلغ کوچک
missioner مبلغ مذهبی
roundest مبلغ زیاد
premium مبلغ بیمه
price مبلغ شرطبندی
pittance مبلغ جزئی
evengelist مبلغ مسیحی
missionaries مبلغ مذهبی
balance of the amount باقیمانده مبلغ
prices مبلغ شرطبندی
the entire sum تمامی مبلغ
convertor مبلغ مذهبی
pin money مبلغ ناچیز
turnover مبلغ فروش
converter مبلغ مذهبی
to figure up مبلغ یا میزان
chicken feed مبلغ ناچیز
twopence مبلغ دو پنس
entirenss جمع کل مبلغ کل
carry forward مبلغ منقول
backing مبلغ شرطبندی
premiums مبلغ بیمه
head for به سمت معینی در حرکت بودن
standardize مطابق درجه معینی دراوردن
models مطابق مدل معینی در اوردن
modelled مطابق مدل معینی در اوردن
modeled مطابق مدل معینی در اوردن
model مطابق مدل معینی در اوردن
orbs بدور مدار معینی گشتن
orb بدور مدار معینی گشتن
tonner کامیون دارای فرفیت معینی
emplace در محل معینی قرار دادن
standardizes مطابق درجه معینی دراوردن
standardises مطابق درجه معینی دراوردن
standardising مطابق درجه معینی دراوردن
local option اختیار تعیین محل معینی
predecease پیش ازواقعه معینی مردن
standardised مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing مطابق درجه معینی دراوردن
endorser پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
promisee متعهد له
committed [to] <adj.> متعهد [به]
warrantor متعهد
obligee متعهد له
obligator متعهد
warranter متعهد
subscriber متعهد
promisor متعهد
promiser متعهد
underwriters متعهد
warrantee متعهد له
subscribers متعهد
underwriter متعهد
obligor متعهد
surety متعهد
sureties متعهد
guarantor متعهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com