| Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| pitting corrosion |
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| short order |
خوراکی که زود مهیا میشود |
| littleneck clam |
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود |
| PPQN |
قالب زمانی معروف که در استاندارد MIDI استفاده میشود |
| back frow |
اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است |
| phototransistor |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
| damask |
سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود |
| Novell |
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود |
| wordperfect |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود |
| cenogenesis |
ایجاد میشود نسل جدید |
| chine |
درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود |
| calenture |
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن |
| bituminous paint |
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود |
| solids |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
| substrate |
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود |
| solid |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
| jake leg |
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود |
| smog |
مه غلیظی که در اثر دود یا بخارهای شیمیایی ایجاد میشود |
| hair crack |
شکاف خوردگی ترک خوردگی |
| turtles |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
turtle |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
| worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
cell |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
| mechanical mouse |
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود |
| bell character |
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند |
| voltage |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
| form utility |
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود |
| voltages |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
| cells |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
| playback rate scale factor |
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2- |
| bronchial asthma |
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود |
| countervailing power |
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود |
| generations |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
| value added |
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود |
| catastrophic error |
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود |
| switching |
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند |
| generation |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
| bad break |
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود |
| thermal wax transfer printer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
| thermal wax |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
| thermal transfer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
| electromagnetic wave |
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود |
| terminator |
ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
| reflex |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
| reflexes |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
| worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
| transputer |
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند. |
| glitches |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
| glitch |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
| pilot tunnel |
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است |
| jaggies |
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود |
| quotation marks |
کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است |
| glitch |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
| glitches |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
| tare and tret |
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است |
| write protect tab |
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود |
| spanning tree |
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود |
drum |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
| viewers |
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود |
| viewer |
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود |
| drummed |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
| cards |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
| smiley |
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است |
no drop image |
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.] |
| card |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
| ymck |
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود |
| zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| hologram |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
| holograms |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
| telephony |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
| zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| virtual |
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد |
| avalanche |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
| avalanches |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
| ActiveX |
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک |
| Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
| zipping |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
| zips |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
| zipped |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
| zip |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
| disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
| deletion |
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد |
| top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
| chow |
خوراکی |
| cates |
خوراکی |
| eating |
خوراکی |
| meals |
خوراکی |
| comestible |
خوراکی |
| meal |
خوراکی |
| viands |
خوراکی |
| edible |
خوراکی |
| chows |
خوراکی |
| sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
| green vegetable |
سبزی خوراکی |
| green meat |
گیاه خوراکی |
| trophic level |
تراز خوراکی |
| oysters |
صدف خوراکی |
strawberry |
چلیک خوراکی |
| mussles |
صدف خوراکی |
| articles of food |
موادغذایی یا خوراکی |
| oyster |
صدف خوراکی |
| strawberries |
چلیک خوراکی |
| grandest |
معروف |
| of renown |
معروف |
| grander |
معروف |
reputable |
معروف |
| popular |
معروف |
| well-known |
معروف |
| well known |
معروف |
| demotic |
معروف |
| tyupical |
معروف |
| known |
معروف |
| grand |
معروف |
| champignon |
نوعی قارچ خوراکی |
| morel |
قارچ مورکلای خوراکی |
| potherb |
سبزیهای معطر خوراکی |
| meadow mushroom |
قارچ خوراکی معمولی |
| turbot |
ماهی پهن خوراکی |
| salmonberry |
تمشک سرخ خوراکی |
| truffles |
قارچ خوراکی دنبلان |
| morelle |
قارچ مورکلای خوراکی |
| pinon |
تخم خوراکی کاج |
| cero |
نوعی ماهی خوراکی |
| periwig |
نوعی صدف خوراکی |
| truffle |
قارچ خوراکی دنبلان |
| larder |
گنجه خوراک خوراکی |
| pinyon |
تخم خوراکی کاج |
| larders |
گنجه خوراک خوراکی |
| roughage |
مواد خوراکی زبر |
| sego |
پیاز خوراکی زنبق |
| magnific |
معروف برجسته |
| famous |
معروف نامی |
| allegedly |
بقول معروف |
| renowned |
معروف نامور |
| starry |
درخشان معروف |
| rented |
معروف نامور |
| renting |
معروف نامور |
| alleged |
بقول معروف |
| as they say |
به قول معروف |
| rents |
معروف نامور |
| brand leader |
مارک معروف |
| known |
مشهور معروف |
| well known |
معروف مشهور |
| root crops |
محصولات دارای ریشههای خوراکی |
| root crop |
محصولات دارای ریشههای خوراکی |
| shell bean |
لوبیایی که مغز ان خوراکی است |
| winkle |
جابجا کردن حلزون خوراکی |
| spat |
: حلزون خوراکی خیلی کوچک |
| cantarellus |
نوعی قارچ کوهی خوراکی |
| gemma |
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی |
| porgy |
ماهی خوراکی دندان دار |
| winkles |
جابجا کردن حلزون خوراکی |
| porgee |
ماهی خوراکی دندان دار |
| greenling |
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار |
| sockeye |
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا |
| delivery groups |
گروه معروف پیام |
| to create an image for oneself as somebody |
معروف و مشهور شدن |
| unheard |
غیر معروف غریب |
| historic |
معروف مبنی بر تاریخ |
come back <idiom> |
دوباره معروف شدن |
| cif |
فرمت میانی معروف |
| geoduck |
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی |
| To decay . To go bad . |
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره ) |
| giblet |
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره |
| terrapins |
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا |
| burnt offering |
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد |
| burnt offerings |
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد |
| snapping turtle |
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی |
| terrapin |
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا |
| whiting |
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی |
| put on the map <idiom> |
باعث معروف شدن مکانی |
| duration curve |
معروف به منحنی دبی کلاسه |
| songwriter |
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید |
| shad |
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا |
| hasty pudding |
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند |
| white crappie |
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell |
| cp/m |
سیستم عامل معروف برای ریزکامپیوتر ها |
| wear |
خوردگی |
| wears |
خوردگی |
| corrsion |
خوردگی |
| chafes |
خوردگی |
| chafe |
خوردگی |
| chafing |
خوردگی |
| abrasions |
خوردگی |
abrasion |
خوردگی |
| corrosion |
خوردگی |
erosion-corrosion |
خوردگی |
| erosion |
خوردگی |
| timbale |
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره |
| green turtle |
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است |
| buzzword |
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است |
shrinkage |
چروک خوردگی |
| galvanic corrosion |
خوردگی گالوانیکی |
| corrosive action |
اثر خوردگی |
| backfall |
زمین خوردگی |
| rugosity |
چروک خوردگی |
| rick |
پیچ خوردگی |