Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
dipping sonar
سونار اویخته از هواپیما یاهلیکوپتر
Other Matches
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
nutant
سرازیر اویخته زیور اویخته
sonar
سونار
active sonar
سونار فعال
dome
گنبد سونار
domes
گنبد سونار
tactical range recorder
سونار تاکتیکی ناو
searchlight sonar
سونار شعاع باریک
pings
صدای موج سونار دریایی پینگ
ping
صدای موج سونار دریایی پینگ
pinging
صدای موج سونار دریایی پینگ
pinged
صدای موج سونار دریایی پینگ
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
asdic
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
hung
اویخته
flappy
اویخته
suspended
اویخته
droppers
اویخته
dropper
اویخته
overhung
اویخته
pendant
اویخته
pendants
اویخته
pensile
اویخته
flapping
اویخته
penduline
اویخته
poutingly
با لب اویخته
pendent
اویخته
underhung
اویخته
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
punka
بادبزن اویخته
suspensed load
بار اویخته
flap
اویخته وشل
lappet
گوشت اویخته
suspended ceiling
سقف اویخته
pendulum
جسم اویخته
pendentive dome
گنبد اویخته
pendulums
جسم اویخته
flapped
اویخته وشل
flap eared
اویخته گوش
cat walk
راه رو اویخته
chap fallen
لب ولوچه اویخته
down in the mouth
لب و لوچه اویخته
flaps
اویخته وشل
beetles
اویخته شدن
beetle
اویخته شدن
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
flapped
قسمت اویخته هر شیئی
flaccid
چروک شده اویخته
lop eared
دارای گوش اویخته
lopeared
دارای گوشهای اویخته
penduline
دارای اشیان اویخته
dolman sleeve
استین گشاد و اویخته
lappet
لبه اویخته کلاه
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
lobs
گوشت یا پوست اویخته
lob
گوشت یا پوست اویخته
flaps
قسمت اویخته هر شیئی
lobbing
گوشت یا پوست اویخته
lobbed
گوشت یا پوست اویخته
flap
قسمت اویخته هر شیئی
thrum
ریشه یانخ اویخته
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
lobated
دارای غبغب یازائده اویخته
pendulously
بطور اویخته یا تاب خور
pensile birds
پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
to poke one's head
با سرپایین اویخته راه رفتن
truss
بدار اویخته شدن خرپا
trussed
بدار اویخته شدن خرپا
trusses
بدار اویخته شدن خرپا
trussing
بدار اویخته شدن خرپا
drop leaf
رومیزی اویخته از اطراف میز
breasted transmitter
میکروفونی که به گردن اویخته میشود
lobate
دارای غبغب یازائده اویخته
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
flapped
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
hanging
بدار زدن چیز اویخته شده
slouch hat
کلاه لبه پهن ولبه اویخته
flap
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flaps
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
dag
قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
valences
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
valance
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valances
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
pantaloon
پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
mastiffs
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
mastiff
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
lugsail
بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
jackrabbit
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
crosshead
وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
lobe
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
sabretache
خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
slackest
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
lighted
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
slack
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slacks
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
pouter
لب ولوچه دار دارای لب ولوچه اویخته
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
slouch
خمیده بودن اویخته بودن
slouched
خمیده بودن اویخته بودن
slouches
خمیده بودن اویخته بودن
slouching
خمیده بودن اویخته بودن
plane
هواپیما
planes
هواپیما
planing
هواپیما
one aircraft was shot down
یک هواپیما
air plane
هواپیما
air craft
هواپیما
airplain
هواپیما
escadrille
6 هواپیما
flying machine
هواپیما
planed
هواپیما
aeroplane
هواپیما
aeroplanes
هواپیما
anti-aircraft
ضد هواپیما
tailplane
دم هواپیما
flight
هواپیما
aircraft
هواپیما
airplane
هواپیما
airplanes
هواپیما
landing
نشستن هواپیما
captained
فرمانده هواپیما
landing
فرودگاه هواپیما
captaining
فرمانده هواپیما
captains
فرمانده هواپیما
altitude
ارتفاع هواپیما
altitudes
ارتفاع هواپیما
propeller
ملخ هواپیما
port
فرودگاه هواپیما
captain
فرمانده هواپیما
hijacker
هواپیما ربا
planed
صاف هواپیما
planes
صاف هواپیما
planing
صاف هواپیما
arresting sheave
پل مهار هواپیما
aircraft arrestment
مهارکردن هواپیما
landings
فرودگاه هواپیما
landings
نشستن هواپیما
ground crew
کارکنان هواپیما
flap
باله هواپیما
flapped
باله هواپیما
airman
خدمه هواپیما
flaps
باله هواپیما
flight manifest
بارنامه هواپیما
aerodromes
فرودگاه هواپیما
aerodrome
فرودگاه هواپیما
fuselages
دماغه هواپیما
invention of the aeroplane
اختراع هواپیما
fuselages
بدنه هواپیما
crew member
خدمه هواپیما
aircraft gun laying
رادار هواپیما
agl
رادار هواپیما
aeromechanic
مکانیک هواپیما
aerocommander
نوعی هواپیما
leading line
خط هدایت هواپیما
hijacking
هواپیما ربائی
hijackings
هواپیما ربائی
fuselage
بدنه هواپیما
fuselage
دماغه هواپیما
airmen
خدمه هواپیما
hangars
اشیانه هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com