Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
pfenin
سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
Other Matches
The return on the bonds amounts to ...
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
linear momentum
نیروی ضربه که برابراست باحاصلضرب جرم در سرعت خطی
his reverence
جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
ad valorem
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
design strength
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
germain
) : المانی
jerry
المانی
Germanic
المانی
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
germanize
المانی کردن
high dutch
زبان المانی
germanization
المانی شدن
hans
المانی یاهلندی
German measles
سرخجه المانی
entresol
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
planck law
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
germanity
صفات ویژه المانی
wagnerian
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
wagnerite
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
pfennig
مسکوک مسی المانی
germanize
المانی ماب کردن
panzer
لشگر زرهی المانی
gotha
یکجورهواپیمای بزرگ المانی
land grave
کنت قدیم المانی
hun
مخرب تمدن المانی
fokker
یکجورهواپیمای جنگی المانی
alemannic
لهجهء مخصوص المانی
teutonize
به المانی ترجمه کردن
schnauzer
سگ " تری یر "المانی نژاد
junker
اصیل زاده المانی
Gothic
حروف سیاه قلم المانی
kummel
نوشابه المانی زیره دار
germanist
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
germanism
اصطلاحات ویژه زبان المانی
junker
جوان نجیب زاده المانی
doberman pinscher
سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
currency devaluation
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
thaler
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
hegelianism
مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
lansquenet
سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
landgravine
لقب برخی از شاهزادگان المانی است
fisher equation
یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
groschen
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
Marxism
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
jack johnson
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
cambridge equation
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
mauser
یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
minnesinger
شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
landgrave
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
saddle point
منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
lombards
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
squatting
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
ashkenazim
عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
pan coefficient
ضریب تشتک تبخیر برابراست با نسبت تبخیر از سطح اب ازاد به تبخیر از سطح تشتک که بین 6/0 الی 8/0 متغیر میباشد
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
engels law
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
values
ارزش
fustian
بی ارزش
shotten
بی ارزش
trivalence
سه ارزش
good for nothing
بی ارزش
trivalency
سه ارزش
worthless
بی ارزش
regardant
با ارزش
unvalued
بی ارزش
big ticket
با ارزش
brummagem
کم ارزش
brummagem
بی ارزش
valuing
ارزش
value
ارزش
prices
ارزش
small change
کم ارزش
worth
ارزش
no par
بی ارزش
junky
بی ارزش
punk
بی ارزش
low level
کم ارزش
raffish
بی ارزش
valueless
بی ارزش
punks
بی ارزش
price
ارزش
rubbish
بی ارزش
low grade
کم ارزش
rewarding
پر ارزش
picayubnish
بی ارزش
picayune
بی ارزش
market value
ارزش
treasure
با ارزش
cost
ارزش
worthiness
ارزش
avail
ارزش
naught
بی ارزش
worm eaten
بی ارزش
worth
با ارزش
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
end value
ارزش انتهایی
objective value
ارزش عینی
diagnostic value
ارزش تشخیصی
economic value
ارزش اقتصادی
rental value
ارزش اجارهای
monetary value
ارزش پولی
real value
ارزش واقعی
disvalue
بی ارزش کردن
market value
ارزش بازاری
meed
پاداش ارزش
differential cost
ارزش نهایی
numerical value
ارزش عددی
store of value
منبع ارزش
cost account
ذکر ارزش
cost finding
ارزش یابی
coupling valve
ارزش اتصال
critical value
ارزش بحرانی
net value
ارزش خالص
net worth
ارزش خالص
net net worth
ارزش خالص
place value
ارزش مکانی
scale value
ارزش مقیاسی
salvage value
ارزش بازیافتنی
declared value
ارزش افهارشده
decrease in value
کاهش ارزش
scrap value
ارزش اسقاطی
salavage value
ارزش اسقاطی
nominal value
ارزش اسمی
subjective value
ارزش ذهنی
manufacture cost
ارزش ساخت
it is of little worth
کم ارزش است
depreciation
کم ارزش شمردن
penny worth
ارزش یک پنی
paradox of value
تناقض ارزش
par value
ارزش اسمی
net price
ارزش خالص
limiting value
ارزش نهایی
loan value
ارزش وام
intrinsic value
ارزش ذاتی
influence value
ارزش تاثیر
gross value
ارزش ناخالص
heat of combustion
ارزش گرمایی
heat value
ارزش گرمایی
heating value
ارزش گرمایی
present value
ارزش فعلی
present value
ارزش حال
increase in value
افزایش ارزش
loan value
ارزش استقراض
logical value
ارزش منطقی
production cost
ارزش ساخت
expected value
ارزش منتظره
exchange value
ارزش مبادلهای
exchange value
ارزش مبادله
maintenance cost
ارزش نگهداری
quantitative value
ارزش کمی
quantitative value
ارزش مقداری
equity capital
ارزش ویژه
prime cost
ارزش اولیه
face value
ارزش اسمی
loss of value
افت ارزش
present worth
ارزش حال
present worth
ارزش فعلی
objective value
ارزش واقعی
final value
ارزش نهایی
face value
ارزش صوری
man friday
کمک با ارزش
commercial value
ارزش تجارتی
value in use
ارزش استعمال
cheaper
کم ارزش پست
cheap
کم ارزش پست
nothing
بی ارزش ابدا
haws
چیز بی ارزش
hawing
چیز بی ارزش
hawed
چیز بی ارزش
haw
چیز بی ارزش
indexation
ارزش ترازی
debunks
کم ارزش کردن
debunking
کم ارزش کردن
debunked
کم ارزش کردن
belittling
کم ارزش کردن
cheapest
کم ارزش پست
base rate
ارزش اولیه
value of assets
ارزش دارائی ها
value of money
ارزش پول
valuations
ارزش گذاری
waff
نظر بی ارزش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com