English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
interior planet سیارهای که مدارش دردرون مدار زمین است
Other Matches
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
orbit of the earth مدار زمین
suborbital زیر مدار زمین
perigee نزدیکترین نقطه مدار به کره زمین
ground اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
GND مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
embeds دردرون کار کردن
embed دردرون کار کردن
endocardial واقع دردرون قلب
planetoid سیارهای
intrapsychic واقع دردرون شخصیت یا روان
endozoic دارای زندگی دردرون جانور
planetesimal ذرات سیارهای
planetoidal خرده سیارهای
planetary nebula سحابی سیارهای
planetary nebula ابری سیارهای
planetesimal hypothesis فرضیه ذرات سیارهای
planetary gear چرخ دنده سیارهای
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
chevalglass اینه تمام قدی که دردرون پایه خودمتحرک باشد
planetoid اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
an ovoviviparous animal جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
bell gear چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
and gate مدار AND
electric circuit مدار
track circuit مدار خط
theme مدار
zones مدار
circuit مدار
absis مدار
zone مدار
or circuit مدار OR
circuits مدار
themes مدار
pivot مدار
orbited مدار
orbit مدار
pivots مدار
pivoted مدار
orbits مدار
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
basic circuit مدار ساده
voltaic circuit مدار ولتایی
balanced circuit مدار متعادل
detector circuit مدار اشکارساز
grid مدار شبکه
detonating cord مدار چاشنی
non inductive circuit مدار ناخودالقا
local circuit مدار محلی
logic circuit مدار منطقی
magnetic circuit مدار مغناطیسی
open circuit مدار باز
circuit board برد مدار
circuit board تخته مدار
delay circuit مدار تاخیر
linear circuit مدار خطی
orbit of the moon مدار ماه
parallel circuit مدار شنتی
parallel circuit مدار موازی
welding circuit مدار جوشکاری
branch circuit مدار انشعابی
mosatble circuit مدار تک پایا
discrete circuit مدار گسسته
breadboard تخته مدار
multiple circuit مدار چندگانه
blind circuit مدار یک طرفه
bistable circuit مدار دوپایا
microphone circuit مدار میکروفن
oscillating circuit مدار نوسان
digital circuit مدار رقمی
line circuit مدار خطی
modulation circuit مدار مدولاسیون
line circuit مدار سیگنال
capacitive circuit مدار فرفیتی
bridge circuit مدار پلوار
main circuit مدار اصلی
microcircuit مدار میکروالکترونیکی
microcircuit ریز مدار
micrielectronic circuit مدار میکروالکترونیکی
zonate دارای مدار
ground return circuit مدار تک سیم
clamping circuit مدار محدودکننده
metallic circuit مدار فلزی
aperiodic circuit مدار بی تناوب
composited circuit مدار تک سیم
complex circuit مدار مختلط
not circuit مدار نفی
combinational circuit مدار ترکیبی
combined circuit مدار مرکب
communication circuit مدار ارتباطی
measuring circuit مدار سنجش
terminal قطب مدار
one wire circuit مدار تک سیم
armature circuit مدار ارمیچر
auxiliary circuit مدار یدکی
circuit capacity فرفیت مدار
circuit card کارت مدار
grids مدار شبکه
converter circuit مدار مبدل
circuit resistance مقاومت مدار
control circuit مدار فرمان
control circuit مدار کنترل
circuit switching انتخاب مدار
circuit voltage ولتاژ مدار
circuity مدار حرکت
compound circuit مدار مرکب
not circuit مدار نقض
single wire circuit مدار تک سیم
network circuit مدار شبکه
neural circuit مدار عصبی
terminals قطب مدار
intermediate frequency tank circuit مدار تانک
board صفحه مدار
cycles سیکل مدار
cycled سیکل مدار
cycle سیکل مدار
integrated circuit مدار مجتمع IC
strobe ا ز یک مدار الکترونیکی
speaking circuit مدار تلفن
star circuit مدار ستارهای
closed circuits مدار بسته
closed circuit مدار بسته
integrate circuit مدار مجتمع
storage circuit مدار ذخیره
integrated circuit مدار مجتمع
simplex مدار یک طرفه
power circuit مدار توان
simple circuit مدار توان
three phase circuit مدار سه فاز
primary circuit مدار ورودی
six phase circuit مدار شش فاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com