Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
Other Matches
binary system
سیستم دوتایی
combustor
سیستم احتراق توربین
ignition system
سیستم احتراق موتور
vaporizing combustor
سیستم احتراق توربین گاز
capacitor discharge ignition
سیستم احتراق با انرژی زیاد
mackle
لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
spectroscopic binary
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
premature ignition
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
duo
دوتایی
dualism
دوتایی
bigeminal
دوتایی
dual
دوتایی
dyadic
دوتایی
binary star
دوتایی
duplex
دوتایی
duplexes
دوتایی
doublets
دوتایی
didymous
دوتایی
double star
دوتایی
couplement
دوتایی
duos
دوتایی
morote
دوتایی
binary
دوتایی
doublet
دوتایی
binary operator
عملگر دوتایی
binary notation
نمادسازی دوتایی
eclipse binary
دوتایی کسوفی
binary compound
ترکیب دوتایی
binary alloy
الیاژ دوتایی
dyadic operation
عملکرد دوتایی
dyadic operator
عملگر دوتایی
eclipse binary
دوتایی گرفتی
binary relation
رابطه دوتایی
binary search
جستجوی دوتایی
duplicate
مخزن دوتایی
duplicates
مخزن دوتایی
morote uke
دفاع دوتایی
duplicating
مخزن دوتایی
binary system
منظومه دوتایی
duplicated
مخزن دوتایی
doublet band
نوار دوتایی
doughunt shape
چنبره دوتایی
duad
ترکیب دوتایی
ni dan geri
ضربه دوتایی با پا
dual compressor
کمپرسور دوتایی
dual indicator
نشاندهنده دوتایی
dual magneto
مگنتوی دوتایی
doublet level
ترازوی دوتایی
dyadic operation
عمل دوتایی
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
double shear
تنش برشی دوتایی
flush bead moulding
[تزئینات گچ بری دوتایی]
double-return stair
پله های دوتایی
coupled columns
ستون های دوتایی
binary operation
عمل دوتایی
[ریاضی]
double Dutch
طناببازی دوتایی نامفهوم
spectroscopic binary
دوتایی طیف نمودی
interfertile
اماده زاد و ولد دوتایی باهم
seeting on fire
احتراق
burning
احتراق
ignition
احتراق
combustion
احتراق
explosions
احتراق
arson
احتراق
explosion
احتراق
inflammation
احتراق
firing
احتراق
deflagration
احتراق
lighting
احتراق
oxidization
احتراق
ignition voltage
ولتاژ احتراق
surface burning
احتراق سطحی
ignition switch
کلید احتراق
inexplosive
غیرقابل احتراق
duplex ignition
احتراق دوگانه
magneto ignition
احتراق با مگنت
dual ignition
احتراق دو برقی
ignition
اشتعال احتراق
internal combustion
احتراق داخلی
ignition lag
تاخیر احتراق
sulfur
اصل احتراق
hot bulb ignition
احتراق سرسرخ
pre ignition
زود احتراق
igniting agent
عامل احتراق
ignition spark
جرقه احتراق
ignition pulse
ایمپولز احتراق
flame out
قطع احتراق
flash point
نقطه احتراق
heat of combustion
گرمای احتراق
heat value
گرمای احتراق
heating value
گرمای احتراق
igniting spark
جرقه احتراق
premature ignition
احتراق زودرس
igniting point
نقطه احتراق
ignitability
قابلیت احتراق
ignitable
قابل احتراق
igniter switch
سوئیچ احتراق
igniter switch
کلید احتراق
ignitibility
قابلیت احتراق
firing position
موقعیت احتراق
firing order
ترتیب احتراق
external combustion
احتراق خارجی
ignition pulse
ضربه احتراق
ignition pulse
پالس احتراق
ignition device
وسیله احتراق
ignition current
جریان احتراق
ignition control
کنترل احتراق
ignition condition
حالت احتراق
ignition circuit
مدار احتراق
ignition choke
پیچک احتراق
ignition charge
خرج احتراق
ignition cable
کابل احتراق
ignition by incandescence
احتراق التهابی
single ignition
احتراق تک برقی
ignition by contact
احتراق تماسی
sulphur
اصل احتراق
ignitible
قابل احتراق
combustion area
محفظه احتراق
combustor
محفظه احتراق
triple ignition
احتراق سه برقی
combustion efficiency
بازده احتراق
combustible
احتراق پذیر
timing
زمان احتراق
combustible
قابل احتراق
combustion
اشتعال احتراق
advanced ignition
اوانس احتراق
base ignition
احتراق تحتانی
combustibility
قابلت احتراق
combustiblity
قابلیت احتراق
firing accessories
لوازم احتراق
burning brand
نوع احتراق
combustion chamber
محفظه احتراق
combustion efficiency
راندمان احتراق
two spark ignition
احتراق دو جرقهای
misfiring
احتراق ناقص
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
preignition
احتراق قبل از وقت
delay zction firing
عمل احتراق با تاخیر
burning brand
علامت احتراق نیمسوزی
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
ignition voltage
فشار الکتریکی احتراق
internal combustion engine
موتور احتراق داخلی
incombustibility
عدم امکان احتراق
molar heat of combusion
گرمای مولی احتراق
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
order of fire
ترتیب احتراق موتور
ignition analyzer
اسیلوگراف کنترل احتراق
incombustible
غیر قابل احتراق
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
combustible
جسم قابل احتراق
explosively
بطور قابل احتراق
internal combustion engines
موتور احتراق داخلی
constant pressure combustion
احتراق در فشار ثابت
make and break ignition
احتراق با قطع و وصل
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
molar enthalpy of combusion
انتالپی مولی احتراق
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
compression ingition
احتراق توسط فشار
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
burner cans
محفظه احتراق موتورهای توربینی
afterburning
عملیات بعد از احتراق سوخت
firedamp
گاز قابل احتراق معدن
timing
تنظیم زمان احتراق موتور
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com