Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English
Persian
battery carrier
شاسی باتری
Other Matches
NiCad
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
NiMH
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
frame
شاسی
chassis
شاسی
chasis
شاسی
frame of an apparatus
شاسی
chassis frame
چارچوب شاسی
airframe
شاسی هواپیما
dead load
شاسی اتومبیل
chasis
شاسی خودرو
tank deck
شاسی تانک
bonding
ربط به شاسی
chassis
شاسی اتومیل
omni chassis
شاسی مینی بوس
short wheel
خودرو شاسی کوتاه
milvan chassis
شاسی نصب کانتینر حمل باردریایی
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
battery water
اب باتری
battery charging rectifier
باتری پر کن
filament battery
باتری ا
battery charger
باتری پر کن
b battery
باتری ب
heater battery
باتری ا
h.b. battery
باتری ا
battery copper
مس باتری
storage cell
باتری
chargers
باتری پر کن
batteries
باتری
charger
باتری پر کن
h.t. battery
باتری ب
c battey
باتری سی
battery
باتری
dry battery
باتری خشک
battery paint
رنگ باتری
battery oven
کوره باتری
battery plate
صفحه باتری
battery voltage
ولتاژ باتری
battery polarization
قطبش باتری
battery terminal
قطب باتری
edison
باتری ادیسن
battery vise
گیره باتری
burning rack
قاب باتری
battery turntable
میز باتری
battery solution
محلول باتری
battery hold down
میانگیردار باتری
cell cover
درپوش باتری
battery receiver
رادیو باتری
battery mounting
پایه باتری
dry storage battery
باتری ژلاتینی
floating battery
باتری ذخیره
stand by battery
باتری یدکی
standby battery
باتری اضطراری
starting battery
باتری استارت
storage battery
باتری انبارهای
storage battery
باتری بارشدنی
storage cell
پیل باتری
voltaic battery
باتری ولتایی
secondary battery
باتری بارشدنی
secondary battery
پیل باتری
plante cell
باتری پلانته
gelatine battery
باتری ژلاتینی
gelatine battery
باتری خشک
gravity battery
باتری وزنی
grid of a battery
شبکه باتری
ignition battery
باتری استارت
impurities in battery
ناخالصیهای باتری
lighting battery
باتری روشنایی
nickel iron battery
باتری ادیسن
pillar post of battery
ستون باتری
automobile battery
باتری اتومبیل
battery cell
پیل باتری
secondary cell
پیل باتری
battery charging cable
کابل باتری پر کن
battery charging plug
دو شاخه باتری پر کن
battery charging rheostat
رئوستای باتری پر کن
sediment
درد باتری
batterty cover
سرپوش باتری
battery cradle
کلاف باتری
battery current
برق باتری
battery case
جعبه باتری
battery carbon
زغال باتری
alkaline battery
باتری قلیایی
air cell a battery
باتری رادیو
rechargeable battery
باتری بارشدنی
b. eliminator
جانشین باتری ب
battery acid
اسید باتری
acummulator battery
باتری بارشدنی
battery ammeter
امپرسنج باتری
battery box
جعبه باتری
battery capacity
فرفیت باتری
battery discharger
باتری خالی کن
isolator for battery plate
لایی باتری
battery syringe
سرنگ باتری
battery filler
سرنگ باتری
solution of battery
الکترولیت باتری
battery isolator
لایی باتری
battery electrolyte
الکترولیت باتری
battery insulator
عایق باتری
battery jar
فرف باتری
battery electrode
الکترود باتری
battery insulator
میانگیر باتری
polarization
پلاریزاسیون باتری
sediments
درد باتری
battery liquid
مایع باتری
discharger for battery
باتری خالی کن
battery liquid
الکترولیت باتری
hold down for batteryseparator
میانگیردار باتری
plate puller
انبر صفحه باتری
plate press
پرس صفحه باتری
to charge the battery
باتری را بار کردن
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
plante battery plate
صفحه باتری پلانته
overfilling of battery
سرشار کردن باتری
overdischarge of battery
تخلیه فرساینده باتری
plunge battery
باتری با الکترد شناور
back
که یک باتری پشتیبان دارد
universal receiver
رادیو برق و باتری
twenty four hour charge rate
امپر مجاز باتری
train lighting battery
باتری روشنایی ترن
thin plate battery
باتری صفحه نازک
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
shedding of battery plate
ریزش صفحه باتری
separator
میان گیر باتری
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
reversed battery plate
صفحه باتری معکوس
discharge
خالی کردن باتری
porosity of battery plate
تخلخل صفحه باتری
nickel iron battery
باتری نیکل-اهن
ampere hour efficiency of storage batter
بازده باتری انبارهای
battery still
دیگ تقطیر باتری
faure plate
صفحه باتری خمیری
battery connector
رابط پیل باتری
dry storage battery
باتری انبارهای خشک
cell connector
رابط پیل باتری
carbon battery plate
صفحه باتری کربنی
cutout relay
رله باتری پرکن
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
battery resistance
مقدار مقاومت باتری
battery steamer
کوره باتری بخاری
battery hydrometer
چگالی سنج باتری
cementation
سیمانی شدن باتری
cell tester
ولت سنج باتری
pasted plate
صفحه باتری خمیری
local action
تخلیه موضعی باتری
idle voltage of battery
ولتاژ هرز باتری
heater battery
باتری گرم کننده
lead acid battery
باتری سرب- اسید
hardened battery plate
صفحه باتری سخت
group of battery plates
دسته صفحات باتری
area of battery plate
سطح صفحه باتری
battery jar spacer
لایی فرف باتری
low tension battery
باتری فشار ضعیف رادیو
The battery is dead.
باتری تمام شده است.
The battery is dead.
باتری خالی شده است.
forming of battery plates
اماده سازی صفحات باتری
accumulator
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
replenishes
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
power pack
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
replenishing
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
cranking capacity of battery
فرفیت راه اندازی باتری
glass separator
میان گیر شیشهای باتری
replenished
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The battery is discharged (emptied).
باتری خالی شده است.
total discharge
تخلیه الکتریکی عمیق
[در باتری]
The engine runs by a battery.
این موتور با باتری کار می کند.
cathode
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathodes
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
batteries
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
invisible
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
luggable
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
dry cell battery
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
suspend
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspending
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
retrain
ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
meter power supply
امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
refresh
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com