Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
normal acceleration	شتاب قائم
Search result with all words
mush	افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
ride control	سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
Other Matches
cyclotron	دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
normal	قائم
erecting	قائم
erects	قائم
upstanding	قائم
right	قائم
erect	قائم
vertical	قائم
perpendecular	قائم
orthogonal	قائم
righting	قائم
upright	قائم
erected	قائم
righted	قائم
plumb line	خط قائم
plumb lines	خط قائم
vertical tail	دم قائم
substituting	قائم مقام
perpendecular	خط عمودی یا قائم
substitute	قائم مقام
apeak	عمودی قائم
righting	قائم نگاهداشتن
locum	قائم مقام
locums	قائم مقام
vicars	قائم مقام
righted	قائم نگاهداشتن
right	قائم نگاهداشتن
locumtenens	قائم مقام
surreptitiously	قائم مقام
increate	قائم بالذات
normal axis	محور قائم
normal plane	صفحه قائم
high angle	تیر قائم
normal vector	بردار قائم
deputy	قائم مقام
ordinate	بعد قائم
stakes	قائم کردن
local vertical	قائم محلی
envelopment	احاطه قائم
deputies	قائم مقام
substituted	قائم مقام
vicar	قائم مقام
propping	تقویت قائم
vertical envelopement	احاطه قائم
vertical drop	ابشار قائم
stake	قائم کردن
vertical cut	برش قائم
vertical creep	وارفتگی قائم
vertical circle	دایره قائم
staked	قائم کردن
vertical force	نیروی قائم
propped	تقویت قائم
vertical photograph	عکس قائم
substantive	قائم بذات
successor	قائم مقام
right-angled	قائم الزاویه
rectangular	قائم الزاویه
vertical speed	سرعت قائم
prop	تقویت قائم
vertical bulking	کمانش قائم
vertical axis	محور قائم
true vertical	قائم واقعی
envelops	احاطه قائم
self perpetuation	قائم بذات
self consistent	قائم بالذات
vice chancellor	قائم مقام
vice-chancellor	قائم مقام
vice-chancellors	قائم مقام
abeam	قائم بر مسیرحرکت
quadratic	منشور قائم
enveloped	احاطه قائم
envelop	احاطه قائم
surrogate	قائم مقام
surrogates	قائم مقام
enveloping	احاطه قائم
subrogation	قائم مقامی
subsitute	قائم مقام
semierect	نیمه قائم
deputy	قائم مقام جانشین
deputies	نایب قائم مقام
deputy	نایب قائم مقام
sheathing	تخته بندی قائم
ablique coordinates	دستگاه مختصات قائم
deputies	قائم مقام جانشین
right cone	مخروط قائم [ریاضی]
recoil pit	چاله تیر قائم
right angled triangle	مثلث قائم الزاویه
wedging	اسکنه کولاس قائم
wedges	اسکنه کولاس قائم
wedged	اسکنه کولاس قائم
wedge	اسکنه کولاس قائم
short scope buoy	بویه شناور قائم
surrogate	قائم مقام شدن
upload	همنه قائم نیرو
vertical center line illusion	خطای خط قائم مرکزی
vertical deformation	تغییر شکل قائم
vertical envelopement	حرکت دورانی قائم
vertical photograph	عکس هوایی قائم
vertical probable error	اشتباه احتمالی قائم
vicegerent	جانشین قائم مقام
procousul	قائم مقام کنسول
deputy minister	قائم مقام وزیر
zenith	نقطه قائم بر نافر
consular agent	قائم مقام کنسول
commercial representative	قائم مقام تجارتی
mercator chart	نقشه قائم الزاویه
prime vertical circle	دایره قائم اصلی
commercial procuration	قائم مقام تجارتی
plane of departure	سطح قائم تیر
surrogates	قائم مقام شدن
hustling	شتاب
hustles	شتاب
acceleration lane	خط شتاب
cursoriness	شتاب
expedience	شتاب
hastiness	شتاب
hie thee	شتاب کن
in a hurry	در شتاب
at full lick	با شتاب
at leisure	بی شتاب
over hasty	پر شتاب
hustled	شتاب
hustle	شتاب
unhurriedly	بی شتاب
speed	شتاب
haste	شتاب
speeding	شتاب
precipitation	شتاب
pelts	شتاب
pelted	شتاب
accelerator	شتاب
expediency	شتاب
pelt	شتاب
accelerators	شتاب
speeds	شتاب
acceleration	شتاب
unhurried	بی شتاب
vertical probable error	خطای اصابت قائم گلوله
subrogate	قائم مقام تعیین کردن
substitute	قائم مقام جایگزین کردن
plane of departure	سطح قائم مسیر گلوله
hypotenuse	وتر مثلث قائم الزاویه
hypotenuses	وتر مثلث قائم الزاویه
leg	ساق مثلث قائم الزاویه
substituting	قائم مقام جایگزین کردن
substituted	قائم مقام جایگزین کردن
plumb	سطح قائم صفحه شاغول
legs	ساق مثلث قائم الزاویه
vicarial	وابسته به خلیفه قائم مقامی
deputy primeminister	قائم مقام نخست وزیر
speeding	شتاب حرکت
speeding	میزان شتاب
speeding	شتاب کامیابی
impact acceleration	شتاب ضربه ای
speed	شتاب حرکت
hying	شتاب کردن
hurriedness	شتاب زدگی
speed	میزان شتاب
speed	شتاب کامیابی
hie	شتاب کردن
hastener	شتاب کننده
speeds	شتاب کامیابی
in a hurried state	در حال شتاب
initial acceleration	شتاب اولیه
speeds	شتاب حرکت
linear acceleration	شتاب خطی
make a push	شتاب کردن
speeds	میزان شتاب
negative acceleration	شتاب منفی
net acceleration	شتاب برایند
net acceleration	شتاب خالص
longitudinal acceleration	شتاب طولی
resultant acceleration	شتاب برایند
retardation	شتاب منفی
resultant acceleration	شتاب خالص
no hurry	شتاب نداریم
normal acceleration	شتاب عمودی
instantaneous acceleration	شتاب لحظه ای
positive acceleration	شتاب مثبت
post deflection acceleration	شتاب ثانوی
accelerators	شتاب دهنده
accelerators	الکترد شتاب ده
jot	با شتاب نوشتن
whirry	شتاب کردن
accelerator	شتاب دهنده
accelerator	الکترد شتاب ده
jots	با شتاب نوشتن
jotted	با شتاب نوشتن
despatched	کشتن شتاب
despatching	کشتن شتاب
dispatch	کشتن شتاب
dispatched	کشتن شتاب
dispatches	کشتن شتاب
previousness	شتاب زدگی
precipitateness	شتاب زدگی
post haste	با شتاب فراوان
skeet	شتاب کردن
skelp	شتاب کردن
transverse acceleration	شتاب عرضی
to make haste	شتاب کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com