Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
hippocras
شرابی که بان ادویه زده باشند
Other Matches
vinaceous
شرابی شرابی رنگ
winy
شرابی
vinal
شرابی
vinous
شرابی
winey
شرابی
oenanthic
شرابی
carolina a
گل شرابی
winebottle
بطری شرابی
wine vault
میخانه سرداب شرابی
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
spice
ادویه
condiments
ادویه
spiced
ادویه
spicery
ادویه
condiment
ادویه
spicing
ادویه
spices
ادویه
pungent
پر ادویه
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
seasoning
ادویه زنی
spicing
ادویه زدن به
spice box
قوطی ادویه
seasoner
ادویه زننده
spices
ادویه زدن به
spiced
ادویه زدن به
spicery
ادویه جات
spice
ادویه زدن به
spicy
ادویه زده
spicery
ادویه
[آشپزی]
spicy
ادویه دار
spice rack
قفسه ادویه
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
chili
خوراک لوبیای پر ادویه
Chile
خوراک لوبیای پر ادویه
emmenagogue
ادویه قاعدگی اور
emmenagogues
ادویه مدره طمث
chilies
خوراک لوبیای پر ادویه
piccalilli
ترشی ادویه وسبزیجات
chutney
یک نوع ترشی با ادویه
chilli
خوراک لوبیای پر ادویه
abortive medicines
ادویه مسقط جنین
condiments
چاشنی ادویه زدن
condiment
چاشنی ادویه زدن
chillies
خوراک لوبیای پر ادویه
purl
ابجو دارای ادویه معطر
purled
ابجو دارای ادویه معطر
purls
ابجو دارای ادویه معطر
castors
:تنگ کوچک ادویه یا سرکه
castor
:تنگ کوچک ادویه یا سرکه
casters
:تنگ کوچک ادویه یا سرکه
seasons
ادویه زدن معتدل کردن
season
ادویه زدن معتدل کردن
herb spice blend
آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
spicery
انباری ادویه
[واژه قدیمی]
purling
ابجو دارای ادویه معطر
to garble spices
ادویه رابازرسی وپاک کردن
seasoned
ادویه زدن معتدل کردن
to powder meat
نمک یا ادویه بگوشت زدن
sangaree
باده قرمز ادویه زده
methglin
نوشابه انگبینی ادویه دار
caster
تنگ کوچک ادویه یا سرکه
highly seasoned
پرادویه ادویه زده شده
vinaigrette
سس دارای سرکه و روغن زیتون و ادویه
wassail
ابجو یاشراب مخلوط با ادویه وشکر
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
pastrami
گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
pot pourri
کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
arrays
می باشند
array
می باشند
the like of you
باشند
inclusion
B درست باشند
implications
B درست باشند
implication
B درست باشند
shearling
چیده باشند
to be of the opinion that ...
به این عقیده باشند که ...
to be tuned in to a channel
کانالی را گرفته باشند
cradle scythe
داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
they are t of their doctrines
موافب اصول خودمی باشند
silver inwrought with gold
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
beer on draught
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
draught beer
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
corporation
که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporations
که دارای شخصیت حقوقی باشند
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
as like as two peas
مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
velvet powdered with pearls
مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
lashkar
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
asylee
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
recognized asylum seeker
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
person entitled to asylum
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
picked quarrel
نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
pinole
ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
floating harbour
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
theocracy
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
lateral route
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
sparse array
ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
octet
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
corporative state
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
funded debt
وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
theocracies
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
duett
قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
The applicants must be above
[over]
the age of 18.
متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
like two peas in a pod
<idiom>
مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
varicosity
جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
perfunctoriness
چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
scrap book
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
to greenwash
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
peered
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternate
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternates
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
peering
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
peer
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
hanging committee
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
fewer
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
So much for our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
identity matrix
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
few
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
intercalated strata
چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
package
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
radialengine
موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
packs
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
That's the end of our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
pack
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
wraparound
کمر بند یا چیزی که دور بدن شخصی بسته باشند
driven well
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
packages
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
fewest
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
cont line
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
manhood suffrage
حق رای یا ا انتخاب که بمردهایی داده میشود که دارای سال قانونی باشند
radialized
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
equivalence
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
galantine
خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
highlighted
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlight
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
pcm
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
identities
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
scarf weld
جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند
identity
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
packet
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
optical
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
highlights
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
packets
گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
cartels
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
reversed
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
filter
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
reversing
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverses
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
bill of attainder
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
reverse
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
mark
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
pert
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
transient
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
marks
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
transients
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
nonaligned
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
advisory lock
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
logic
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
You can teel they're brothers, they're like two peas in a pod.
با یک نگاه می توان تشخیص داد که برادرند، مثل سیبی هستند که از وسط دو نیم کرده باشند.
asynchronous
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
palimpsest
نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
positive economics
شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
DPA
روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
parity
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
parity
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com