Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
geochronology
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
Other Matches
geochronometry
اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
scientific socialism
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
dynamic analisis
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
prehistorical
پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
historical materialism
ماده گرایی تاریخی ماتریالیسم تاریخی
association for computers and humanities
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
monuments
لوحه تاریخی اثر تاریخی
monument
لوحه تاریخی اثر تاریخی
junk
اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
historic character
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
geological
زمین شناسی
science of geology
زمین شناسی
geology
زمین شناسی
earth science
زمین شناسی
geostrategy
زمین شناسی
geochronology
باستان شناسی زمین
geology
دانش زمین شناسی
geologic
وابسته به زمین شناسی
geological
وابسته به زمین شناسی
alcoves
اشیانه زمین شناسی
geobiology
زمین زیست شناسی
geologic erosion
فرسایش زمین شناسی
alcove
اشیانه زمین شناسی
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
formations
تشکیلات زمین شناسی
geologize
در زمین شناسی کارکردن
pleistocene
عهدچهارم زمین شناسی
geologically
از لحاظ زمین شناسی
geological survey
سازمان زمین شناسی
Anisian
اشکوب آنیزین
[زمین شناسی ]
geoscience
علوم مربوط به زمین شناسی
mesozoic era
دوران دوم زمین شناسی
geogonostic
مربوط بعلم زمین شناسی
jural
دورهء زمین شناسی ژوراسیک
jura
دورهء زمین شناسی ژوراسیک
geogonostical
مربوط بعلم زمین شناسی
Anisic
اشکوب آنیزین
[زمین شناسی ]
cretaceous
دوره زمین شناسی کرتاسه
geologize
مطالعه علم زمین شناسی کردن
index fossil
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
geologize
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
tectonics
مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
intrusive bodies
ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
dike
رگههای سنگ اذین در زمین شناسی
permian
وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
precambrian
قبل از دوره زمین شناسی کامبریان
paleocene
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
speleology
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
stratigraphy
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
neocene
قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
mesozoic
وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
phytography
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
neozoic
وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
eocene
دوره زمین شناسی >ایوسن < در عهد سوم که بین >پلیوس < و اکیگوسن بوده
paleozoic
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
behaviorism
مکتب روانشناسی برمبنای رفتار و ادراکات فرد
covenant
در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
covenants
در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
quantum meruit
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
epochal
تاریخی
historical
تاریخی
historic
تاریخی
monumental
تاریخی
chronologic
بترتیب تاریخی
prehistoric
ماقبل تاریخی
chronicler
وقایع نویس
minute book
دفتر وقایع
historical theories
نظریههای تاریخی
historical process
پویش تاریخی
heritage asset
میراث تاریخی
quasi historical
نیم تاریخی
prehistoric
پیش تاریخی
coevality
هم تاریخی معاصری
metachronism
لغزش تاریخی
metachronism
اشتباه تاریخی
annalist
وقایع نگار
ogygian
ماقبل تاریخی
chronological
بترتیب تاریخی
parachronism
اشتباه تاریخی
historify
وقایع نگار
historical process
فرایند تاریخی
historical necessity
ضرورت تاریخی
historical development
توسعه تاریخی
logs
ثبت وقایع
historcicism
مکتب تاریخی
log
ثبت وقایع
happenstance
وقایع اتفاقی
minute
گزارش وقایع
minute
یادداشت وقایع
chronology
وقایع نگاری
historical development
سیر تاریخی
historical method
روش تاریخی
historical dynamism
دینامیسم تاریخی
record of events
ثبت وقایع
historical dynamism
پویایی تاریخی
historical dynamism
پویائی تاریخی
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
technocracies
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
rough log
دفترچه وقایع ناو
epoch
عصرتاریخی حادثه تاریخی
epochs
عصرتاریخی حادثه تاریخی
deck log
دفتر وقایع دریانوردی
sportswriter
وقایع نگار ورزشی
annals
وقایع سالیانه سالنامه
flight log
دفتر وقایع پرواز
the occurrences of the day
رویداهای یا وقایع روز
chronologic
دارای تسلسل تاریخی
logs
ثبت کردن وقایع
log
ثبت کردن وقایع
deck log
دفتر وقایع ناو
pro-active
گرایش به ایجاد وقایع
historical determinism
جبر گرایی تاریخی
record of events
دفتر ثبت وقایع
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
privileged communication
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
chronogram
نشان دادن سنوات تاریخی
vertical events numbering
شماره گذاری عمودی وقایع
He delivered a historic speech.
نطق تاریخی یی ایراد کرد
Trifling ( small) happenings of life .
اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
parish register
دفتر ثبت وقایع سه گانه
flight log
دفتر ثبت وقایع پرواز
they are of no historical
هیچ اهمیت تاریخی ندارد
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
muster book
دفتر ثبت وقایع روزانه
horizontal event numbering
شماره گذاری افقی وقایع
daybook
دفتر ثبت وقایع روزانه
euhemerism
اساس تاریخی برای افسانه ها
refit book
دفتر یادداشت وقایع دریایی
philologist
ویژه گر درزبانشناسی تاریخی وتطبیقی
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
due out
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
trains
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
vandalises
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
station log
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
time capsule
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
train
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trend
مسیر انجام کار سیر وقایع
vandalizing
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
mundane era
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
vandalizes
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
euhemerize
اساس تاریخی قائل شدن برای
trends
مسیر انجام کار سیر وقایع
vandalize
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
diary
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
chronicle
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
trained
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
chronicling
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
chronicled
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
log engineering
دفتر ثبت وقایع موتور ناو
vandalised
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
diaries
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
fatidic
وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
Give me a full account of the events.
جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
menhir
سنگ تاریخی بلندوراست که درافریقاو اروپایافت میشود
red letter day
<idiom>
روزی که به علت واقعهای روز تاریخی است
cromlech
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slates
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slate
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slated
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
chronology
شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com