Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 228 (13 milliseconds)
English	Persian
body corporate	شرکت شرکت سهامی
Search result with all words
corporation	شرکت سهامی
corporations	شرکت سهامی
public companies	شرکت سهامی عام
public company	شرکت سهامی عام
public corporation	شرکت سهامی عام
joint-stock companies	شرکت سهامی
joint-stock company	شرکت سهامی
actionary	دارندهء سهام شرکت سهامی سهامدار
capital stock	سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
corporate profit	سود شرکت سهامی
corporate tax	مالیات بر شرکت سهامی
joint stock	شرکت سهامی
joint stock company	شرکت سهامی
joint stock partnership	شرکت مختلط سهامی
limited company	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
limited partnership	شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
limited partnership	شرکت مختلط غیر سهامی
private joint stock company	شرکت سهامی خاص
public joint stock company	شرکت سهامی عام
stock company	شرکت سهامی
business group	شرکت سهامی [شرکت]
major corporation	شرکت سهامی بزرگ
managing board	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of managers	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
Iran Carpet Company	شرکت سهامی فرش ایران
Other Matches
letterhead	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation	شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
international finance corporation	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
private	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource	به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command	قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
business	شرکت
participation	شرکت
association	شرکت
partnerships	شرکت
enterprises	شرکت
partnership	شرکت
enterprise	شرکت
company	شرکت
housed	شرکت
houses	شرکت
associations	شرکت
businesses	شرکت
house	شرکت
fellowsh	شرکت
concerns	شرکت
concern	شرکت
cahoot	شرکت
corporations	شرکت
EIS	ول شرکت
corporation	شرکت
firm	شرکت
handing	شرکت
contributions	شرکت
firms	شرکت
firmest	شرکت
firmer	شرکت
incorporation	شرکت
hand	شرکت
consociation	شرکت
companies	شرکت
contribution	شرکت
giant corporation	شرکت بزرگ
trading company	شرکت تجارتی
general partnership	شرکت تضامنی
participating	شرکت کننده
invalidation of company	بطلان شرکت
contributes	شرکت کردن
insurance company	شرکت بیمه
to play at	شرکت کردن در
aiding and abetting	شرکت در جرم
contributed	شرکت کردن
contributing	شرکت کردن
subsidiary	شرکت تابعه
acting company	شرکت عامل
partook	شرکت کردن
to sit out	شرکت نداشتن در
go into	شرکت کردن در
airlines	شرکت هواپیمایی
affiliated company	شرکت وابسته
house flag	پرچم شرکت
society	شرکت کمیته
inveluntary partnership	شرکت قهری
societies	شرکت کمیته
subsidiaries	شرکت تابعه
C.O	مخفف شرکت
principals	شرکت اصلی
corporatism	شرکت گرایی
unlimited liability company	شرکت تضامنی
voluntary partnership	شرکت اختیاری
holding company	شرکت مرکزی
sit in on <idiom>	شرکت درجلسه
holding company	شرکت مالک
private enterprise	شرکت خصوصی
winding up	انحلال شرکت
airline	شرکت هواپیمایی
principal	شرکت اصلی
play ball with someone <idiom>	شرکت منصفانه
article of a company	اساسنامه شرکت
pall bearer	شرکت میکند
winding up of a company	انحلال شرکت
compulsory partnership	شرکت قهری
participable	شرکت کردنی
dissolution of partner ship	فسخ شرکت
participable	شرکت بردار
company union	اتحادیه شرکت
company secretary	منشی شرکت
company seal	مهر شرکت
company network	شبکه شرکت
company law	قوانین شرکت
doctor to the company	پزشک شرکت
private company	شرکت خصوصی
cooperative	شرکت تعاونی
cooperative company	شرکت تعاونی
parcenary	شرکت در ارث
datapro	یک شرکت تحقیقاتی
parcenary	شرکت مشاع
dissolution of a company	انحلال شرکت
parent company	شرکت مادر
parent company	شرکت اصلی
corporativism	شرکت گرایی
corporately	بصورت شرکت
corporate appraisal	ارزیابی شرکت
cooperative society	شرکت تعاونی
mutual company	شرکت تعاونی
private corporation	شرکت خصوصی
commercial company	شرکت تجاری
participative	شرکت کننده
microsoft corporation	شرکت مایکروسافت
subsidiary company	شرکت فرعی
take a hand at	شرکت کردن در
associativity	شرکت پذیری
associative	شرکت پذیر
associated company	شرکت وابسته
tandy corporation	شرکت Tandy
artieles of association	شرکت ناور
articles of assosiation	اساسنامه شرکت
memorandum of association	اساسنامه شرکت
article of association	اساسنامه شرکت
memorandom of association	اساسنامه شرکت
branch of a company	شعبه شرکت
sit out	شرکت نداشتن در
economic unit	خانوار شرکت
proportional liability partnership	شرکت نسبی
civil partnership	شرکت مدنی
champerty	شرکت در دعوا
certificate of incorporation	شرکت نامه
proprietary company	شرکت خصوصی
electric company	شرکت برق
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
shipping agent	شرکت حمل
ncr corporation	شرکت NCR
intel corporation	شرکت اینتل
shipping company	شرکت کشتیرانی
commercial firm	شرکت تجارتی
share [in]	شرکت [سهم] [در]
business	شرکت تجاری
entry	شرکت کننده
equity	حق صاحبان شرکت
equities	حق صاحبان شرکت
unity	وحدت شرکت
to take part [in]	شرکت داشتن [در]
businesses	شرکت تجاری
founder	موسس شرکت
foundered	موسس شرکت
contributor	شرکت کننده
partaking	شرکت کردن
partakes	شرکت کردن
partaken	شرکت کردن
a stand-alone company	یک شرکت مستقل
partake	شرکت کردن
entrepreneurs	موسس شرکت
entrepreneur	موسس شرکت
founders	موسس شرکت
foundering	موسس شرکت
assists	شرکت جستن
assisting	شرکت جستن
assisted	شرکت جستن
managers	یس بخش در شرکت
accession	شرکت در مالکیت
assist	شرکت جستن
partnerships	شرکت تضامنی
partnership	شرکت تضامنی
liquidation	تصفیه شرکت
manager	یس بخش در شرکت
participates	شرکت کردن
contributors	شرکت کننده
participation	شرکت کردن
participation	شرکت در جرم
complicity	شرکت در جرم
participated	شرکت کردن
participate	شرکت کردن
participant	شرکت کننده
participants	شرکت کننده
stand-in	شرکت کردن
stand-ins	شرکت کردن
stand in	شرکت کردن
contribute	شرکت کردن
realisation [British E] [of something]	تصفیه شرکت [اقتصاد]
napping	بهترین شرکت کننده
participant observer	مشاهده گر شرکت کننده
consortia	ائتلاف چند شرکت
naps	بهترین شرکت کننده
names	نام یک شرکت بزرگ
name	نام یک شرکت بزرگ
corporate planning	برنامه ریزی شرکت
napped	بهترین شرکت کننده
take part in <idiom>	درچیزی شرکت داشتن
liquidation [of something]	تصفیه شرکت [اقتصاد]
computer serrices company	شرکت خدمات کامپیوتری
in-house	درون ساختمان یک شرکت
consumers cooperative company	شرکت تعاونی مصرف
nap	بهترین شرکت کننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com