English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
Other Matches
to move one's operation offshore شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
pillar box صندوق پستی ستونی شکل
pillar boxes صندوق پستی ستونی شکل
mailbox انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
oversea خارج از کشور
abroad خارج از کشور
outbound cargo بار خارج از کشور
to go abroad به خارج [از کشور] رفتن
internally or abroad در داخل و خارج [از کشور]
at home and abroad در داخل و خارج [از کشور]
inbound traffic مسیر خارج از کشور
not valid abroad در خارج [از کشور] معتبر نیست
outwork سفارش به خارج از شرکت
My brother has gone abroad. برادرم رفته خارجه [خارج از کشور]
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
blocked cuurency پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
Our company is oprerating in several countries . شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
to offshore something چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
anti dumping مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
blue chip personal computer IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
fields محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate شرکت شرکت سهامی
business group شرکت سهامی [شرکت]
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
chest صندوق
chest set صندوق
coffers صندوق
hutch صندوق
hutches صندوق
cash office صندوق
coffer صندوق
water jacket صندوق اب
box صندوق
fund صندوق
boxes صندوق
chests صندوق
lacunar صندوق
cashing صندوق
cashes صندوق
cashed صندوق
cases صندوق
cash صندوق
funded صندوق
case صندوق
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
closet صندوق خانه
closeted صندوق خانه
post-box صندوق پست
kench تغار صندوق
closets صندوق خانه
trunk بشکه صندوق
trunks بشکه صندوق
ballot box صندوق ارا
money box صندوق دستگیری
ballot boxes صندوق ارا
crates صندوق مشبک
savings bank صندوق پس انداز
post-boxes صندوق پست
bank of deposit صندوق پس انداز
box caisson صندوق قالب پی
strongbox گاو صندوق
box maker صندوق ساز
box type van body بدنه صندوق
to coffer در صندوق اندوختن
crate صندوق مشبک
aid fund صندوق تعاون
caisson صندوق مهمات
cash box صندوق پول
cash deficit کسر صندوق
cashier's allowance کسر صندوق
risk money کسر صندوق
cash office دایره صندوق
cases پوشانیدن صندوق
letterboxes صندوق پست
closeting صندوق خانه
mailboxes صندوق پست
pension fund صندوق بازنشستگی
case صندوق جعبه
mailbox صندوق پست
altar-tomb صندوق مزار
letterbox صندوق پست
letterbox صندوق مراسلات
penny bank صندوق پس انداز
trustee savings bank صندوق پس انداز
letterboxes صندوق مراسلات
loan fund صندوق وام
bins جازغالی صندوق
bin جازغالی صندوق
case پوشانیدن صندوق
money-box صندوق اعانه
cases صندوق جعبه
letter box صندوق پست
money box صندوق اعانه
poor box صندوق اعانه
letter drop صندوق پست
money-boxes صندوق اعانه
provident bank صندوق پس انداز
postbox صندوق پست
savings bank صندوق پس انداز
bastardization پستی
subservience or cy پستی
baseness پستی
squalidness پستی
squalidity پستی
villainy پستی
sordidness پستی
roguishness پستی
abjectness پستی
wretchedly به پستی
inferiority پستی
turpitude پستی
vulgarism پستی
vileness پستی
zip codes کد پستی
mail پستی
mails پستی
zip code کد پستی
misery پستی
miseries پستی
ribaldry پستی
abasement پستی
abjection پستی
humbly به پستی
humbleness پستی
lowliness پستی
paltriness پستی
doggery پستی
lowlihead پستی
despicably به پستی
doggedness پستی
seediness پستی
ignobleness or ignobility پستی
muckiness پستی
meaness پستی
rliness پستی
scoundrelism پستی
scrubbiness پستی
scurviness پستی
knavishness پستی
lowness پستی
prosternation پستی
postage حق پستی
flunkeyism پستی
plebeianism پستی
plebeianness پستی
degradation پستی
debasement پستی
zipcode کد پستی
post code کد پستی
blackguardism پستی
brassiness پستی
meanness پستی
shabbiness پستی
ingloriousness پستی
lowland پستی
despicableness پستی
pitifulness پستی
currishness پستی
postal پستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com